این روزها، عصبانیت و پرخاشگری دیگر نه مکان میشناسد و نه سن و سال و سیمای آشفته عصبانیت و بیقراری در تمام لایههای اجتماع، روح و روان را آزار میدهد و بهنظر میرسد که کظم غیظ و مدیریت خشم به مرور در حال فراموشی است.
این روزها، عصبانیت و پرخاشگری دیگر نه مکان میشناسد و نه سن و سال و سیمای آشفته عصبانیت و بیقراری در تمام لایههای اجتماع، روح و روان را آزار میدهد و بهنظر میرسد که کظم غیظ و مدیریت خشم به مرور در حال فراموشی است.
گزارش نشریه تقاطع شماره 15| حالِ بهداشت روانی جامعه خوب نیست؛ مدتها است که چهره جامعه، ملتهب و برافروخته شده و بسیاری از افراد، دیگر توانمندی و قابلیت سازگاری با محیط و شرایط زندگی و نوسانات آن را ندارند. حالِ بیمار جامعه اما، ماحصل یک یا دو سال اخیر نیست و باید آن را در چند دهه گذشته جستجو کرد. بیتوجهی به هشدارها و زنگ خطرهای جامعهشناسان، روانشناسان و کنشگران اجتماعی سبب شد تا التهاب و عصبانیت به همه لایههای جامعه رسوخ کرده و آن قدر افزایش پیدا کند که امروز دیگر هر رهگذری، تندی، داغی و گزندگی آن را احساس میکند.
این روزها، عصبانیت و پرخاشگری دیگر نه مکان میشناسد و نه سن و سال. بیقراری و عدم تابآوری دیگر به همه افراد و همه اماکن سرایت کرده است؛ آنچنانکه خشونت کلامی و فیزیکی در خیابان، فضای عمومی، اماکن تفریحی، پشت چراغ قرمز، فضاهای خصوصی و خانوادگی و حتی در اماکن آموزشی به موضوعی کاملا ملموس و آشنا تبدیل شده است. سیمای آشفته عصبانیت و بیقراری در تمام لایههای اجتماع، روح و روان را آزار میدهد و بهنظر میرسد که کظم غیظ و مدیریت خشم به مرور در حال فراموشی است.
چه اتفاقی افتاده است که آستانه تحمل مردم روز به روز کاهش پیدا کرده و خشونت و عصبانیت در بین بسیاری از آحاد جامعه نهادینه شده و چهره خشن اجتماع روند افزایشی پیدا کرده است؟ چه راهکاری باید در پیش گرفت که آرامش و ثبات شخصیت به افراد تندخو و تندمزاج بازگردد. آن هم در حالی که طبق آمارهای رسمی و گزارشهای میدانی، سالها است که زمینهی ابراز عصبانیت و خشونت در بین ایرانیان روند رو به رشد داشته و میزان درگیریها نیز افزایش محسوسی پیدا کرده است.
عصبانیت با مفاهیمی تلخ و تند
بدون شک هر انسانی سابقه عصبانیت و تندمزاجی را در دورههایی از زندگی خود و در میان شرایط سخت و پیچیدهای در مراحلی از عمرش تجربه کرده است. همانطور که احساسات مختلفی مانند شادی، غصه، ترس، هیجان، دلهره و اضطراب به سراغ انسان میآیند؛ قطعاً خشم و عصبانیت هم انسانها را درگیر خود میکند. اما میزان شدت و نحوه کنترل یا ابراز آن بستگی به شرایط روحی و روانی و موقعیتی که فرد در آن است؛ متفاوت میباشد. در اکثر مواقع عصبانیت از خشونت کلامی آغاز شده و در برخی موارد هم به درگیریهای فیزیکی و بعضا ضرب و جرح ختم میشود. البته در مواردی هم منجر به تصمیمات اشتباهی میگردد که جبرانناپذیر و غیر قابل بازگشت است.
اما واژه عصبانیت در ادبیات فارسی به چه معنا است؟ در لغتنامههای فارسی برای کلمه عصبانیت چندین مفهوم و مترادف ذکر شده است که رایجترین آنها عبارتند از: خشمگینی، غضبناکی، کج خلقی، برآشفتگی، اوقات تلخی، بدخویی، تندخویی، تند مزاجی و واژههای مشابه.
عدهای خشم را راه نجات میدانند
یک روانشناس بالینی در این باره معتقد است: عصبانیت نوعی هیجان است که به احساس، درک و باور انسان از اتفاقات و وقایع برمیگردد؛ هیجاناتی که گاه خوشایند هستند و گاه ناخوشایند و یک انسان توانمند این هیجانات را به واکنشهایی سازنده و مفید تبدیل میکند.
توفیقی میگوید: بروز عصبانیت در انسان امری طبیعی است و البته فایدههایی هم دارد، اما عصبانیتهایی که با خشونت علیه دیگران و پرخاشگری همراه میشود؛ قطعاً زیانبار خواهد بود. زیرا فرد میخواهد با این عصبانیت از طرف مقابل انتقام گرفته و برنده میدان شود و یا شرایط را طبق دلخواه خودش کنترل کند، اما عصبانیتی که به صورت سازنده و به دور از پرخاشگری و خشونت ابراز گردد؛ به حل مشکل و سازندگی و به نفع هر دو طرف منجر خواهد شد.
وی میافزاید: بیشتر ما با فشارهای روحی و روانی متفاوتی در زندگی خود مواجه میشویم که گاهی اوقات عصبانیت را پاسخی به این فشارها میدانیم. هر چقدر شرایط زندگی فردی و اجتماعی تغییر پذیرتر بوده و سرعت تغییر آن بیشتر باشد؛ فشارهای روانی هم افزایش پیدا میکند. انسانها در بعضی مواقع در مواجهه با این تغییرات روانی، احساس ناتوانی و درماندگی میکنند و راه نجات خود را در خشم و عصبانیت میبینند.
این روانشناس بالینی اضافه میکند: البته بهداشت روان حجم گستردهای از مباحث مختلف را در بر میگیرد، اما رایجترین مشکلات بهداشت روانی ناشی از فقر، بیکاری، اعتیاد، افسردگی، طلاق، بیماریهای روحی و روانی و بعضا ژنتیکی است.
توفیقی با ذکر عوامل ایجاد عصبانیت، تصریح میکند: برخی افکار باعث ایجاد عصبانیت در افراد میشوند که مهمترین آنها شامل فاجعهسازی، توقعات از دیگران، بزرگنمایی یا غیرمنصفانه در نظر گرفتن رویدادها و همچنین سرزنش کردن دیگران است. البته نقص و کمبود در تربیت افراد، دلایل فیزیولوژیکی، اختلالات در عملکرد مغز یا ترشحات هورمونی، برخورد نادرست طرف مقابل و یا عادت به رسیدن به اهداف خود با روش عصبانیت و خشمگین شدن از عوامل دیگری هستند که منجر به بروز عصبانیت و پرخاشگری در افراد میگردند.
وی با بیان اینکه، متاسفانه عصبانیتهای منفی در برخی از افراد نهادینه شده است؛ یادآور میشود: شخصی که روحیه پرخاشگری و خشونتطلبی دارد؛ نه تنها روابط خانوادگی، بلکه روابط شغلی و موقعیت اقتصادی او نیز به خطر افتاده و موجبات انزوایش را فراهم میکند و همین امر باعث میشود تا او در محیط خانه، کار و اجتماع، احساس عدم امنیت کند.
این روانشناس توصیه میکند: افرادی که تند مزاج و عصبی هستند؛ باید با بهره گرفتن از مشاورههای روانشناسی و روانپزشکی، میزان خشم و عصبانیت خود را کنترل کرده و شدت آن را کم کنند. آنها باید این مهارت را کسب کنند که اگر در شرایط بحرانی فشارهای روانی منفی و پر استرس و عوامل رنجشزا قرار گرفتند؛ بر هیجان خود مسلط شده و از اعمال غضبناک جلوگیری کنند. هرچند افراد تندخو میتوانند با روان درمانی و تمرینهای آموزش داده شده، هیجانات منفی خود را مهار نمایند.
توفیقی تاکید میکند: آنها همچنین با کمک درمانگران قادر خواهند بود تا با مسائل و چالشهای موجود در زندگی مقابله کرده و از زندگی خود لذت ببرند و آسایش و آرامش را در کنار افراد مختلف و شرایط گوناگون داشته باشند. اما در اولین مرحله، فرد عصبی و آتشین مزاج باید این ضعف خود را قبول داشته باشد تا درمانها روی او اثر لازم را بگذارد.
وی همچنین با اشاره به چند راهکار برای کنترل خشم، خاطرنشان میکند: یکی از مهمترین راهکارها برای کنترل عصبانیت، نفس عمیق است. این کار تاثیر زیادی بر رفتار فرد عصبانی دارد. راهکار دیگر پایین آوردن دمای بدن است که آن را هم با نوشیدن مقداری آب خنک و یا شستن دست و صورت میتوان انجام داد. شمردن اعداد به صورت مرتب یا برعکس هم راه دیگری است که به آرام شدن فرد عصبانی کمک میکند.
عصبانیت یک واکنش طبیعی به اتفاقات و حوادث ناخوشایند است؛ یک حالت موقتی که با از بین رفتن شرایط استرسزا، علائم آن هم از بین میرود. این احساس را باید با تمرین تکنیکهای کنترل عصبانیت و خشمگینی برای موارد استرسزا و نگرانی کنترل و مدیریت کرد. ضمن این که مسئولین هم باید هشدارها را جدی گرفته و رسیدگی به بهداشت روانی جامعه را در اولویت قرار دهند.
خانوادهها و مهارت تنظیم هیجانات
یک جامعهشناس با تاکید بر اینکه، مدتها است جامعه از مرز خشونت عبور کرده است، میگوید: عواملی مانند فقر، گرانی، بیکاری، بیعدالتی، مشکلات اقتصادی، فاصله و شکاف میان درآمدها و هزینههای زندگی، فاصله طبقاتی، اضطراب و افسردگی، عدم توانایی در فراهم کردن اسباب و وسایل مورد نیاز زندگی باعث کاهش تابآوری عدهای از مردم شده است و این عوامل ارتباط مستقیم با کاهش آستانه تحمل و بروز عصبانیت در جامعه دارند.
انصاریون با بیان اینکه، برخی از افراد به دلیل هیجانات منفی و احساسات زودگذر و تحت تأثیر بعضی از محیطهای اجتماعی، دست به عملی میزنند که شاید جبرانناپذیر باشد، میافزاید: اغلب خانوادهها در جامعه امروزی از مهارتهای کنترل هوش هیجانی و تنظیم هیجانات برخوردار نیستند و این عدم مهارت از طریق الگوگیری به فرزندان آنها هم منتقل میشود. افراد جامعه وقتی نتوانند با جامعه ارتباط بگیرند و مشارکت اجتماعی آنها تأمین شود؛ رابطه آنها با جامعه دچار خشونت میگردد.
وی اضافه میکند: افزایش آسیبهای اجتماعی هم یکی از علل افزایش عصبانیت و خشونتطلبیهایی است که در روابط میان اقشار یک جامعه دیده میشود. افراد آسیب دیده در روابط خود با دیگران در جامعه، دچار مشکل میشوند و دیگر قادر نیستند که یک رابطه درست و سالم را با دیگر افراد در تعامل ادامه بدهند و در نتیجه شکاف اجتماعی به وجود میآید.
این جامعهشناس تصریح میکند: در سالهای گذشته در محلههای مختلف، بین افراد ساکن، نوعی اتحاد، همدلی و زبان مشترک اجتماعی وجود داشت که این مساله در سالهای اخیر کمرنگ شده و دیگر آن زبان و فهم مشترک که سبب افزایش همدلی و تعامل بین افراد میشد، بین مردم محلهها وجود ندارد.
پروندههایی که هر روز افزایش مییابند
براساس گزارشی رسمی سازمان پزشکی قانونی کشور، نزاع، خشونت و درگیریهای خیابانی یا خانوادگی همواره بخش قابل توجهی از ارجاعات واحدهای معاینات بالینی مراکز پزشکی قانونی سراسر کشور را به خود اختصاص میدهد. طبق آمارهای موجود، بیش از 30 درصد از کل ارجاعات این بخش مربوط به آسیب دیدگان نزاع است که رقمی قابل توجه محسوب میشود.
اغلب این درگیریها چندان جدی نبوده و موضوعات معمولی و پیش پا افتادهای دارند، اما عوارض و خسارات جدی و بعضا غیرقابل جبرانی برای ضارب داشته و مشکلات و آسیبهای روحی و روانی برای او به همراه دارد و زندگی او و خانوادهاش را دچار بحران میکند.
بر پایه این گزارش و همچنین بررسی مراجعان نزاع در واحدهای معاینات پزشکی قانونی، خیلی از این افراد از روی خشم و عصبانیت لحظهای دست به اقدامی میزنند که عوارض ناشی از آن نه تنها زندگی فرد آسیب دیده، بلکه زندگی فرد ضارب را نیز مختل و دچار بحران میکند؛ در صورتی که در تعداد قابل توجهی از این نوع ارجاعات، مساله به وجود آمده، بدون زد و خورد و تنها با صحبت کردن قابل حل و فصل بودند.
متخصصان پزشکی تاکید دارند که عصبی بودن و ناآرامی، عوارضی دارد که مهمترین آنها حالت اضطراب و نگرانی، افزایش ضربان قلب، احساس درد در ناحیه معده، افزایش فشار خون، تنفس سریعتر، تعریق زیاد کف دست و زیر بغلها، پرش افکار و عادت کردن به نشخوار فکری، منفیبافی، جویدن ناخنها و یا کندن موی سر است.
بر همین اساس، در زمان عصبانیت، مجموعهای از واکنشهای هورمونی و فیزیولوژیکی در بدن اتفاق میافتد که همراه با افزایش تولید آدرنالین یا همان هورمون هیجان است که بدن را برای مبارزه یا گریز از تهدید و موقعیت وخیم پیش آمده، آماده میکند. اگر حالتهای عصبی و پرخاشگری تحت درمان قرار نگیرد؛ در درازمدت منجر به ریزش مو و بیماریهای قلبی و بیماریهای جسمی و روحی زیادی میشود؛ در حالی که پرخاشگری و عصبانیت، با مشاورههای درمانگران و روانشناسان و در صورت نیاز درمانهای دارویی توسط روانپزشکان، قابل کنترل و مدیریت میباشد.
عصبانیت یک واکنش طبیعی به اتفاقات و حوادث ناخوشایند است؛ یک حالت موقتی که با از بین رفتن شرایط استرسزا، علائم آن هم از بین میرود. این احساس را باید با تمرین تکنیکهای کنترل عصبانیت و خشمگینی برای موارد استرسزا و نگرانی کنترل و مدیریت کرد. ضمن این که مسئولین هم باید هشدارها را جدی گرفته و رسیدگی به بهداشت روانی جامعه را در اولویت قرار دهند.