بلوکهای مختلفی درباره اصولگرایان شکل گرفته و به نظر میرسد پس از انتخابات سال 1400 تضادها در بین بلوکهای قدرت طیف موسوم به راست، دو چندان شود و انشعابهای بیشتری پیدا کنند؛ چراکه اصولگرایان جوان، اعتقادی به واگذاری عرصههای اجرایی به پیران را ندارند و معتقدند زمان انتقال قدرت از چهل سال در حاکمیت بودهها، به نسل جوان و فرزندان شهدا، جانبازان و ایثارگران فرا رسیده است.
بلوکهای مختلفی درباره اصولگرایان شکل گرفته و به نظر میرسد پس از انتخابات سال 1400 تضادها در بین بلوکهای قدرت طیف موسوم به راست، دو چندان شود و انشعابهای بیشتری پیدا کنند؛ چراکه اصولگرایان جوان، اعتقادی به واگذاری عرصههای اجرایی به پیران را ندارند و معتقدند زمان انتقال قدرت از چهل سال در حاکمیت بودهها، به نسل جوان و فرزندان شهدا، جانبازان و ایثارگران فرا رسیده است.
یادداشت نشریه تقاطع شماره 3 | بلوک بندیهای قدرت در ایران به سرعت در حال تغییر است و آنگونه که هویداست، حلقههای جدیدی پس از انتخابات سال 1400 ظاهر میشود که هم خاستگاهشان و هم اهدافشان تفاوت دارد.
پس از بدنامی دولت احمدی نژاد و ناتوانی دولت روحانی در حل معضلات اقتصادی، بلوکهای جدیدی در کشور ظاهر شدند که اگرچه توانستند مجلس را از آن خود کنند، اما مورد تایید اصولگرایان پدر نبودند و آنها تنها در یک شرایط تحمیلی، موافقت خود را اعلام کردند.
بررسیها در مورد راه یافتگان به مجلس نشان میدهد؛ بلوکهای نوظهور، متغیرهای جدیدی دنبال میکنند که بیشتر در حد آرزو برای مدافعان انقلاب اسلامی بوده است؛ موضوعاتی از قبیل حجاب، تغییر اصولی از قانون اساسی و افزایش جمعیت.
به نظر میرسد؛ بلوکهای جدید اصولگرایان با وجود دادن شعارهای عدالتخواهانه، تمایل چندانی برای مبارزه با به بی عدالتی ندارند و هر چه جلوتر میروند، محافظهکارتر میشوند و میآموزند که شعار دادن در بیرون مجلس، راحتتر از عملی کردن همان شعارهاست!
البته طیف نزدیک به احمدی نژاد در میان این بلوکها گزیدهتر عمل میکند و بیشتر اهل معامله برای تصاحب پستها برای نیروهای در حال گریز خود است.
در این بین، طیف نزدیک به دولت پنهان، تمام همّ و غمّ خود را برای بدنام کردن دولت روحانی قرار داده است؛ اما طیف نزدیک به قالیباف، زیگزاگی عمل میکند و سعی دارد با این روش، قالیباف را با همراهی همه بلوکهای قدرت به پاستور بفرستد.
یک بلوک در مجلس هم به صورت بی صدا در حال ثروت اندوزی است؛ این طیف معمولا یک یا چند دوره در مجلس بودهاند و دریافتهاند که جیغ بنفش در مجلس بی نتیجه است و بهتر است کوله بار خود را ببندند. این طیف در این دوره سخنان منطقیتری بر زبان میآورند؛ چون میدانند که تندروی بی نتیجه است .
عدهای از تازه به دوران رسیدهها هم بلوک خاصی ایجاد کردهاند که کارش افشاگری، تهمت زنی و بریدن و دوختن است. عدهای هم هیچ ایده و خواستهای ندارند و اصلا موضوع آنها مجلس و مصوبات آنها نیست؛ بلکه هدف، قدرت یابی در منطقه پدری یا حوزه نمایندگی است.
این بلوکهای قدرت در بیرون از مجلس هستههایی به وجود آوردهاند که خواسته یا ناخواسته هستههای قدیمی را عقب میراند؛ چون آنها زمینههای فعالیت اعتقادی جدیدی پیدا نمیکنند که بلوکهای جدید، آن را تسخیر نکرده باشند.
اکنون منبریها، تعزیه خوانها، مداحان و حلقههای مساجد برای میل به قدرت، بیشتر با این حلقههای نوظهور رابطه ایجاد میکنند تا مثلا با حزب موتلفه که طیف سنتی راست را نمایندگی میکند؛ این درست همان جایی است که ممکن است شکاف ایجاد کند.
تجربه تاریخی نشان داده است؛ هر طیفی در قدرت نفوذ بیشتری داشته باشد، ریزش بیشتری خواهد داشت؛ چون قدرت، محاسبهگر است و فرزندان خود را میخورد، برای مثال؛ عامل پیروزی احمدی نژاد، دولت پنهان بود، اما چون احمدی نژاد قدرت نامحدود میخواست و نتوانست با آنها حکم بازی کند و نقشی بالاتر از سرباز به آنها بدهد؛ بنابراین ترجیح دادند کارتهایش را بسوزانند.
به نظر میرسد؛ پس از انتخابات سال 1400 تضادها در بین بلوکهای قدرت طیف موسوم به راست، دو چندان شود و انشعابهای بیشتری پیدا کنند؛ چراکه اصولگرایان جوان، اعتقادی به واگذاری عرصههای اجرایی به پیران را ندارند و معتقدند زمان انتقال قدرت از چهل سال در حاکمیت بودهها، به نسل جوان و فرزندان شهدا، جانبازان و ایثارگران فرا رسیده است.
این طیف، شکستهای پی در پی اصولگرایان در انتخابات شوراها، ریاست جمهوری و در دورههای قبل در مجلس را نتیجه مسامحه اصولگرایان محافظه کار با اصلاح طلبان ریاکار میدانند که جرات تند روی نداشتند و اجازه دادند مشتی غربگرا، لیبرال، بی بصیرت و فاسد وارد عرصههای تصمیم گیری شوند.
اینها ریشه ابتذال را در بلوکهای قدرت مقابل خود میبینند و از پذیرش رانت خواری، فساد و باندبازی هم فکران خود در دولت احمدی نژاد طفره میروند و آن دولت را از آن خود نمیدانند و فراموش میکنند که برای به قدرت رساندنش حتی به حصر رقیبان تن دادند، با تمام هزینههایی که برای جمهوری اسلامی داشت.
اینها بخشی از «نتایج سحر» است، درحالی که جنگ قدرت پس از پایان دولت روحانی بین بلوکهای قدرت اصولگرایان ایجاد خواهد شد.
حالا آنها، هم ترامپ، به عنوان دشمن خارجی و هم روحانی و اصلاح طلبان به عنوان دشمن داخلی را دارند. اگر اصلاح طلبان، بازی از پیش باخته انتخابات ریاست جمهوری را به اصولگرایان واگذار کنند و بپذیرند که به عنوان منتقد وضع موجود در سپهر سیاسی کشور به بازسازی احزاب و تشکیلات خود بپردازند، در آن صورت اصولگرایان و بلوکهای قدرت درون آنها مثل سلمانیهایی خواهند بود که فقط میتوانند سر یکدیگر را بتراشند و این تازه آغاز همان بلایی است که سر اصلاح طلبان آمد و آنها را چند پاره، منزوی و بی برنامه کرد.
گهی زین به پشت و گهی پشت به زین