حسین علایی گفت: اگر کسی در محافل عمومی و در فضای جامعه حضور داشته باشد، این حس به او دست میدهد که استفاده از روشهای پلیسی باعث بهبود وضعیت حجاب در جامعه نمیشود و حتی بسیاری از خانوادههای حزباللهی و خانمهای چادری هم با این نوع روشها مخالف هستند.
حسین علایی گفت: اگر کسی در محافل عمومی و در فضای جامعه حضور داشته باشد، این حس به او دست میدهد که استفاده از روشهای پلیسی باعث بهبود وضعیت حجاب در جامعه نمیشود و حتی بسیاری از خانوادههای حزباللهی و خانمهای چادری هم با این نوع روشها مخالف هستند.
گفتوگوی تفصیلی نشریه تقاطع شماره 36| «حسین علایی» متولد سال 1335 از فرماندهان ارشد سالهای دفاع مقدس و اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه است. از دیگر سوابق او میتوان به قائممقامی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، رئیس ستاد مشترک سپاه، مدیرعاملی هواپیمایی آسمان، ریاست هیات مدیره شرکت ملی نفتکش ایران و همچنین استاد تمام دانشگاه تهران اشاره کرد. او در رشته مدیریت دولتی در دانشگاه تهران تحصیل کرده و مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه تهران دریافت کرده است.
علایی که روایت خود از هشت سال جنگ تحمیلی را در کتابی باعنوان «تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق» تدوین کرده است بهعنوان محقق مسائل جنگ و استاد استراتژی و مدیریت استراتژیک دانشگاه، مواضع گاه متفاوت و البته منتقدانهای نسبت به برخی رویهها و عملکردهای نهادهای حاکمیت در حوزههای مختلف سیاسی و اجرایی دارد که از این منظر، او را با بسیاری از فرماندهان دوره دفاع مقدس متمایز میکند.
در گفتوگو با این چهره استراتژیست، دیدگاههای علایی درباره میزان مشارکت مردم در مرحله دوم انتخابات مجلس دوازدهم، گشت ارشاد و طرح نور پلیس، پاسخ نظامی ایران به عملیات تروریستی اسرائیل، پیامدهای منطقهای سیاست جدید بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران و... مطرح شده است. با تشکر از پایگاه خبری «جماران»، مشروح این گفتوگو از نظر خوانندگان فرهیخته «تقاطع» میگذرد.
بهنظر شما چرا میزان مشارکت مردم در انتخابات دور دوم مجلس دوازدهم هشت درصد بود؟ تصمیمگیران کشور برای بهبود این وضعیت چه اقداماتی باید داشته باشند؟
گرچه معمولاً همیشه مشارکت مردم در دور دوم هر انتخابات کمتر است، ولی دولت و حاکمیت اگر بخواهد مشارکت مردم در هنگام برگزاری هر انتخاباتی بالا برود، باید الزامات حضور پرشور و گسترده مردم در انتخابات را فراهم کند. مردم زمانی با علاقه در هر انتخاباتی شرکت میکنند که حداقل سه مؤلفه را در چگونگی برگزاری انتخابات ببینند.
اول اینکه، مردم باید حس کنند که افراد متناسب با دیدگاهها و سلیقه آنها در میان نامزدها حضور دارند و میتوانند با رأی دادن، آنها را برای نمایندگی از خود انتخاب کنند. بنابراین باید انتخابات به صورت واقعی رقابتی باشد و همه احزاب و گروههای سیاسی، نامزدهای خود را در رقابتها داشته باشند و تلاش کنند تا برای آنها رأی جمعآوری کنند. یعنی وزارت کشور و شورای نگهبان هیچ کسی را کنار نزنند و حذف نکنند و اختیار و صلاحیت انتخاب نامزدها را دراختیار مردم بگذارند واین مردم باشند که هرکسی را که دوست دارند، در بین نامزدها بیابند و انتخاب کنند.
بههمین خاطر امام خمینی(س) در مقابل شاه میگفتند که فرض میکنیم تو آدم خوبی هستی، ولی مردم تو را نمیخواهند و بنابراین باید کنار بروی و قدرت را رها کنی. زیرا ایشان حاکمیت را حق آحاد مختلف مردم میدانستند و نمایندهها را هم وکیل مردم و نه ولیّ آنها. لذا باید شرایطی فراهم شود که مردم واقعاً احساس کنند که حاکم بر سرنوشت خویشاند و آنها هستند که قانونگذاران خود را انتخاب میکنند.
در بین نامزدهای مختلف ممکن است یک فردی از نظر حاکمیت مناسب نباشد و حتی بد باشد، ولی اگر مردم او را دوست داشته باشند، چرا نباید بتوانند او را انتخاب کنند؟ نظر امام این بود که مردم هرکسی را که دوست دارند، باید بتوانند آزادانه و با میل او را انتخاب کنند. البته معمولاً مردم هم افراد شایسته و صالح را انتخاب میکنند.
شرط دوم مشارکت مردم در انتخابات، این است که آنها احساس کنند که شرکتشان در انتخابات در سرنوشت آنها و آینده کشور مؤثر است؛ یعنی کسانی را که انتخاب میکنند، بلندگو و سخنگوی مردم شوند و خواستهها و نظرات مردم را در مجلس مطرح کنند. اما اگر مردم احساس کنند هر کسی که انتخاب شود تأثیری در تصمیمگیریهای مجلس ندارد، انگیزهای هم برای شرکت در انتخابات نخواهند داشت.
مردم بهجای اینکه در خیابانها خواستههای خود را فریاد بزنند، باید از طریق نمایندگان منتخب خودشان در مجلس شورای اسلامی حرفشان را بزنند. آنها باید احساس کنند که نیازی به استفاده از روشهای دیگر برای رساندن پیامشان به دولت و یا حاکمیت ندارند و تصمیمگیریها در حاکمیت و دولت و مجلس با توجه به خواستههای آنها انجام میشود.
مدتی است که برخی از مردم احساس میکنند که هر نوع نمایندهای که انتخاب کنند، تأثیری در تصمیمگیریهای مجلس ندارد. مثلاً بسیاری از مردم ایران با گشت ارشاد مخالف هستند، ولی میبینیم برخی از نمایندگان مجلس برای بازسازی آن تحت عناوین دیگر کار میکنند. ممکن است بعضیها بگویند مگر آمار گرفتهاید که مردم با گشت ارشاد و طرح نور موافق نیستند؟ واضح است که اگر کسی در محافل عمومی و در فضای جامعه حضور داشته باشد، این حس به او دست میدهد که استفاده از روشهای پلیسی باعث بهبود وضعیت حجاب در جامعه نمیشود. حتی بسیاری از خانوادههای حزباللهی و خانمهای چادری هم با این نوع روشها مخالف هستند.
الان یکی از مهمترین کارهای حکومت و دولت این شده که دائم میخواهد پوشش خانمها را کنترل کند و متأسفانه مأمورین با بعضی از خانمهای بدحجاب درگیر میشوند که اثر معکوس دارد. یعنی حکومت دائم هزینه میکند و مأمور میگذارد برای اینکه حجاب خانمها را کنترل کند، ولی مشخص شده است که این روشها برعکس جواب میدهد و اثر منفی دارد.
بهرهگیری از گشت ارشاد بسیار ناموفق بود و حادثهی رخ داده در آن، باعث بیحجابی علنی در کشور شد. حالا به جای اینکه آن تجربه شکست خورده را کنار بگذارند، روش بدتری را دارند انجام میدهند و اسمش هم این است که بعضی از نمایندگان مجلس تصویب کردهاند. در حالی که بعضی از اینها نماینده واقعی مردم نیستند؛ زیرا کسی که با رأی هشت درصد مردم به مجلس میرود که نماینده اکثریت مردم نیست!
مسأله سوم برای افزایش مشارکت این است که مردم حس کنند که انتخابات سالم برگزار میشود؛ یعنی به هرکسی که رأی دادند، اسم او از صندوق بیرون میآید. مرحوم گلآقا زمانی در جریان یکی از انتخاباتها طنزی گفته بود با این مضمون که «مینویسیم فلانی ولی یکی دیگر را میخوانیم!»
اگر حاکمیت این سه شرط را رعایت کند، مردم در هر انتخاباتی به صورت گسترده شرکت میکنند، همانگونه که در زمان گذشته شرکت میکردند. چون حس میکنند که اگر در انتخابات شرکت نکنند، ممکن است افرادی انتخاب شوند که آنها دوست ندارند بر سرنوشتشان حاکم شوند. در هر صورت همه مردم دوست دارند که نمایندگان واقعی آنها در جریان رأیگیریها انتخاب شوند.
به بحث گشت ارشاد اشاره کردید. قریب به اتفاق اساتید و کارشناسان علوم اجتماعی معتقدند مباحث اقتصادی از جمله معیشیت و تورم در مسأله حجاب، نمود و بروز ظاهری پیدا کرده است. به نظر شما آیا مشکلات اقتصادی مردم هم تأثیری روی مشارکت در انتخابات دارد؟
اکثریت مردم ایران از مشکلات اقتصادی رنج میبرند و کشور را در مسیر توسعه اقتصادی نمیبینند. کاهش مشارکت مردم در انتخابات به مفهوم این است که اکثریت مردم سیاستهای جاری کشور در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، سیاست خارجی و سیاست داخلی را قبول ندارند. کاهش مشارکت مردم در انتخاباتهای اخیر باید باعث شود تا حاکمیت و دولت و مجلس درک کنند که سیاستهای حکمرانی کشور در همه حوزهها عوض شود.
آیا پاسخ نظامی ایران به حمله رژیم اسرائیل به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق از قدرت کافی برای احیای قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی برخوردار بود؟
نفس حمله موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی ایران به چند پایگاه نظامی اسرائیل به صورت آشکار و با اعلان رسمی از قبل و بدون غافلگیری، موجب احیاء قدرت بازدارندگی ایران شده است. زیرا اسرائیل چند سالی بود که عادت کرده بود تا دست به ترور فرماندهان ایرانی چه در داخل خاک ایران و چه در سایر کشورها بزند. جمهوری اسلامی ایران هم در برابر آن اقدامات خویشتنداری میکرد تا شاید اسرائیل رفتار خود را تغییر دهد، ولی اسرائیل عدم پاسخ آشکار ایران را به عملیاتهای مختلف موساد، بهعنوان ضعف قدرت نظامی و عملیاتی ایران تلقی میکرد. از طرفی علیرغم کشتارهایی که اسرائیل در نوار غزه و در فلسطین اشغالی و نیز در حمله به منافع ایران، انجام داده و میدهد، هیچگاه از سوی آمریکا و اروپا به عنوان مخل امنیت خاورمیانه معرفی نشده است.
بنابراین ایران بهمنظور دفاع از جان ایرانیان و نیز بازداشتن اسرائیل از تداوم جنایاتش علیه ایرانیان و منافع ملی ایران ناچار به واکنش مناسب بود. متأسفانه علیرغم آنکه ایران ابتدا به شورای امنیت سازمان ملل متوسل شد تا از طریق قانونی مانع رفتارهای نظامی اسرائیل علیه اماکن دیپلماتیک شود، ولی متأسفانه و با حیرت، دولتهای آمریکا، انگلیس و فرانسه حتی از محکوم کردن اسرائیل در حمله به ساختمان سفارت ایران در دمشق خودداری کردند و مسیر دیپلماتیک برای خاتمه دادن به بحرانی را که اسرائیل پدیده آورده بود، مسدود کردند.
به ناچار ایران بایستی به اسرائیل نشان میداد که جنایاتش بدون پاسخ نخواهد ماند و حمایت نظامی آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی مانع واکنش متقابل نظامی ایران که طبق اصل 51 منشور ملل متحد بهعنوان دفاع مشروع خوانده میشود، مانع از عملیات بازدارنده ایران نخواهد شد.
پس از عملیات گسترده ایران، اسرائیل بر پاسخ دادن به این حمله تاکید کرده و از هیاهوی دیپلماتیک هم میشد نتیجه گرفت که واکنشی هر چند محدود انجام خواهد داد. تحلیل شما در این باره چیست؟
ایران اعلام کرد که عملیات علیه پایگاههایی که از آنها جنگندههای اسرائیلی برای حمله به ساختمان سفارت ایران در سوریه استفاده کردهاند، پاسخ به حمله نظامی اسرائیل علیه اماکن دیپلماتیک ایران و ترورهای صورت گرفته است. بنابراین، عملیات ایران خاتمه یافته و ادامه نخواهد یافت.
لذا چنانچه اسرائیل اقدام به حمله جدید نظامی علیه ایران کند و یا دست به ترورهای جدید بزند، در واقع به مفهوم طرحریزی و اجرای یک عملیات دیگری است و اقدام جدیدی تلقی میشود و ارتباطی به پاسخ قبلی ایران ندارد. بنابراین چنین حملهای و یا حملاتی، جدید محسوب میشوند که نیازمند به اقدام ایران برای پاسخ جدید است.
اسرائیل باید بفهمد که هر حملهای چه از سوی ارتش رژیم صهیونیستی و چه از سوی موساد با پاسخ متناسب ایران مواجه خواهد شد. نتانیاهو باید درک کند که راهبرد ایران از «سکوت و خویشتنداری» در برابر تهاجمات اسرائیل به «واکنش متقابل» تغییر یافته است.
بنابراین، چنانچه آمریکا و اروپا مایل به افزایش تنش و تشنج در منطقه نیستند، باید جلوی شرارتها و حملات اسرائیل را بگیرند و اجازه ندهند که اسرائیل علاوه بر جنگ و کشتار در نوار غزه، جنگ جدیدی را در خاورمیانه به راه بیندازد، زیرا عوارض آن، منافع آها و کشورهای عربی را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.
به هر حال، ایران با انجام عملیات نظامی 26 فروردین ماه به دنبال مهار بحرانی بود که اسرائیل در حمله به ساختمان سفارت ایران و نیز مستشاران و دیپلماتهای نظامی ایران بهوجود آورد. ایران با چنین پاسخی به جنایات اسرائیل، در واقع میخواهد تا از افزایش تنش توسط اسرائیل و گسترش جنگ به خاورمیانه جلوگیری کند و اسرائیل را وادار به تجدیدنظر در حمله به منافع ایران و ترور ناجوانمردانه مستمر ایرانیان کند.
تا پیش از این حمله، اسرائیل بهدلیل جنایتهای رخ داده در غزه و اصرار بر ادامه جنگ در شرایط سخت و بیسابقه بینالمللی قرار گرفته بود، اما پس از حمله ایران شاهد نوعی همدردی با اسرائیل از سوی کشورهای مختلف بودیم. فکر میکنید سیاست جدید ایران به برداشته شدن فشار از روی اسرائیل در این شرایط کمک کرده است؟
تا کنون هیچگاه اسرائیل به خاطر انجام جنایت نسلکشی و گرسنگی دادن به میلیونها انسان در نوار غزه، تحت فشار واقعی بینالمللی قرار نگرفته است. اگر آمریکا با پیشنهادهای آتشبسی که در شورای امنیت سازمان ملل مطرح شده مخالفت نمیکرد و یا حتی فقط کمکهای نظامی و پولی و حمایت سیاسی از کودککشی اسرائیل نمیکرد، تا الان آتشبس در جنگ غزه برقرار شده بود و خونریزیهای روزانه توسط اسرائیل خاتمه مییافت. کافی است که دولت آمریکا در جنگ غزه اعلام بیطرفی کند، آنگاه ظرف چند ساعت نتانیاهو سقوط میکند و کشتار در فلسطین اشغالی هم خاتمه مییابد.
البته اسرائیل همیشه بهدنبال درگیر کردن آمریکا با ایران بوده است و شاید حمله اخیر به بخش کنسولی سفارت ایران نیز در این راستا برنامهریزی شده بود، ولی به هر حال ایران نمیتواند برای همیشه دست روی دست بگذارد و شاهد تهاجم مرتب اسرائیل به منافع ملی ایران و ترور شهروندانش باشد و کاری انجام ندهد. خود آمریکا و اروپاییها هم میدانند که پاسخ ایران، طبق عرف جهانی و براساس حق دفاع از خود و مطابق با حقوق بینالمللی بوده است، ولی معمولاً آنها بهدنبال پیدا کردن بهانه برای افزایش فشارها بر ایران و گسترش تحریمها هستند تا شاهد یک قدرت مستقل نوظهور در خاورمیانه نباشند.
در مقابله با پهپادها و موشکهای ایرانی که به سمت پایگاههای نظامی اسرائیل هدفگیری شد، علاوه بر تمامی قدرت دفاعی و هوایی و سپرهای موشکی اسرائیل، حدود 120 جنگنده پیشرفته از انواع مختلف بهویژه هواپیماهای F35 آمریکایی از کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و اردن به پرواز درآمدند و سدّ دفاعی در مقابل قدرت نظامی ایران ایجاد کردند، ولی علیرغم حضور فرمانده سنتکام در اتاق عملیات اسرائیل، بازهم تعدادی از موشکهای بالستیک به اهداف خود اصابت کردند.
این اتفاق به مفهوم کارآمدی توان نظامی ایران در برابر قدرتمندترین ارتش های جهانی است. بنابراین سر و صداها و تلاشهای آمریکا و سه کشور اروپایی همراه با اسرائیل در جنایات آدمکشی نتانیاهو، نمیتواند فشار افکار عمومی جهانی را از روی اسرائیل بردارد.
ایالات متحده در یک ماه اخیر ظاهرا اسرائیل را برای عدم پاسخگویی به ایران تحت فشار قرار داده، اما همزمان تاکید کرده که این کشور و متحدانش در غرب بهدنبال راهی برای اعمال فشار یکپارچه دیپلماتیک بر تهران هستند. برخی از تحریم موشکی ایران و برخی از تحریمهای بیشتر اقتصادی سخن میگویند. تبعات چنین روندی را برای کشور که هم اکنون هم زیر بار تحریم اقتصادی قرار دارد چه میدانید؟
اگر آمریکا بخواهد، میتواند جلوی برنامه ترور ایرانیان و نیز حمله به تاسیسات و منافع ایران را که سالیان دراز است توسط اسرائیل انجام میشود، بگیرد. باید توجه داشت که استراتژی آمریکا و اسرائیل علیه ایران تقریباً یکی است، ولی گاهی تاکتیکهای آنها متفاوت است. برای مثال هم آمریکا و هم اسرائیل با برنامه هستهای ایران مخالفند. هر دو با توسعه توان موشکی و پهپادی ایران دشمن هستند و با قدرت یافتن ایران در منطقه سر ناسازگاری دارند.
ولی آمریکا علاوه بر روشهای خشن نظامی مثل ترور سردار قاسم سلیمانی، از روشهای دیپلماتیک نیز برای کنترل و مهار ایران غافل نیست. برای مثال آمریکا معتقد بود که با توافق برجام میتوان برنامه هستهای ایران را مدیریت کرد، اما اسرائیل معتقد به انهدام برنامه هستهای ایران از طریق حملات نظامی و دوری از توافق سیاسی است.
به هر حال سالیان درازی است که آمریکا و متحدانش افزایش تحریمها را به منظور تداوم فشار اقتصادی بر ایران در دستور کار خود قرار دادهاند. اما آمریکا توجه دارد که توسعه فناوری هستهای و صنایع موشکی و بهرهگیری از هواپیماهای بدون سرنشین، همگی در شرایط تحریمهای سخت رخ داده و ایران همچنان توانسته است بر توانایی علمی و صنعتی خود در این حوزهها بیفزاید.
ولی اسرائیل بر این باور است که افزایش فشارهای اقتصادی میتواند معیشت مردم را در تنگنا قرار دهد و فشار اجتماعی را علیه دولت ایران افزایش دهد. بنابراین، با انزوای سیاسی و تداوم فشارهای اقتصادی، میتوان اولویتهای ایران را از توسعه توان نظامی و توجه به تهدید اسرائیل، به حوزههای دیگری متوجه کرد. در هر حال ایران باید با بهرهگیری از ابزار دیپلماسی، نگذارد تا فشار تحریمها بر مردم تداوم یابد تا بتواند به سمت توسعه اقتصادی همهجانبه و تولید محور حرکت کند.
فکر میکنید اقدام ایران که به هر حال نمایش قدرت نظامی کشور بود چه تاثیری در رویکرد کشورهای منطقه از عربستان سعودی تا امارات و اردن داشته باشد؟ برخی تحلیلگران معتقدند که این اقدام ایران منجر به تعمیق روابط نظامی و اطلاعاتی و دفاعی این کشورها با ایالات متحده از بیم قدرت روزافزون نظامی ایران خواهد شد.
بهنظر میرسد که این کشورها به این نتیجه برسند که بهتر است تا روابط مناسبتری با جمهوری اسلامی ایران برقرار کنند. زیرا در حمله 26 فروردین دیدند که حمایتهای کامل نظامی آمریکا، انگلیس، فرانسه و برخی از کشورهای عربی از اسرائیل نتوانست جلوی اصابت تعدادی از موشکهای ایرانی را به پایگاههای هوایی شدیداً محافظت شده اسرائیل بگیرد.
لذا آنها باید شرایطی فراهم کنند تا با ایران درگیر نشوند و زمینه را نیز برای درگیری با ایران فراهم نکنند. البته طبیعی است که آمریکا و اسرائیل بهطور مرتب تلاش کنند تا فاصله بین کشورهای عربی با ایران را افزایش دهند. زیرا میدانند که روابط دوستانه این کشورها با ایران، باعث میشود که خاورمیانه به سمت صلح و آرامش حرکت کند و اسرائیل نتواند به کشتار فلسطینیان ادامه دهد و مجبور شود تا به دولت فلسطینی در سراسر سرزمینهای اشغالی تن دهد.
انتهای پیام/