مصدق و آموزه‌های ماندگار

مصدق و آموزه‌های ماندگار
مصدق و آموزه‌های ماندگار
دکتر مصدق اقدامات قابل توجه مختلفی انجام داد که تلاش برای ملی کردن صنعت نفت و برنامه‌ریزی در راستای هدایت ایران به سمت عدم تکیه به نفت و اقتصاد تک محصولی از جمله آن‌ها است؛ او نیک می‌دانست که اقتصادِ تک محصولی، پویایی و شکوفایی را در کشور از بین خواهد برد و دولت را صرفا به پدری متمول تبدیل می‌کند که دیگر هیچ احساس نیازی نسبت به فرزندان خود ندارد و این در واقع، آغاز انشقاق و انفکاک دولت و مردم خواهد بود.
دکتر مصدق اقدامات قابل توجه مختلفی انجام داد که تلاش برای ملی کردن صنعت نفت و برنامه‌ریزی در راستای هدایت ایران به سمت عدم تکیه به نفت و اقتصاد تک محصولی از جمله آن‌ها است؛ او نیک می‌دانست که اقتصادِ تک محصولی، پویایی و شکوفایی را در کشور از بین خواهد برد و دولت را صرفا به پدری متمول تبدیل می‌کند که دیگر هیچ احساس نیازی نسبت به فرزندان خود ندارد و این در واقع، آغاز انشقاق و انفکاک دولت و مردم خواهد بود.

یادداشت نشریه تقاطع شماره 23 | دوره تاریخی ملی شدن صنعت نفت آن‌چنان اعجاب‌برانگیز است که نیازمند بررسی‌های متعدد می‌باشد و این دوره چنان غنی از وقایع و شخصیت‌های داخلی و خارجی است که شبکه‌ای از تحلیل‌ها را می‌توان در فرایند رخدادها و وقایع این مقطع ارائه نمود. در واقع رخداد عظیم ملی شدن نفت آن‌سان چشم‌گیر بود که در خاورمیانه تبدیل به یک الگو و الهام بسیاری از سران کشورهای دیگر گردید و همچون یک مانیفست توانست مسیر مبارزه با استعمار را به بسیاری کشورها نشان دهد.

هدف از درج این متن کوتاه بیان چند اقدام اساسی بر اساس منافع ملی و شجاعانه دکتر مصدق جهت یادآوری به نسلی از سیاست‌مدارانی است که منافع ملی را قربانی منافع شخصی، جناحی و ارزشی خود نموده و تمامی تعهدات و مسئولیت‌های خود را فراموش کرده و بدون هر گونه پاسخگویی به مردم، از مسندی به مسند دیگر جابه جا می‌گردند.

«زیگمونت باومن» کتاب «روتروتوپیای» خود را با این جمله به پایان می‌رساند: «ما ساکنان زمین در معرض یکی از این دو موقعیت قرار گرفته‌ایم؛ یا با دست‌های به هم پیوسته روبرو شویم یا با گورهای مشترک». این جمله همواره من را به مقطعی از جریان ملی شدن نفت هدایت می‌کند؛ مقطعی که تمام جناح‌ها در کنار هم و با هم و بر اساس هدف مشترکِ ایستادگی در مقابل استعمار و نیز حفظِ منافعِ ملی با محوریتِ ملی شدن نفت؛ زیستی متعهدانه و دستانی به هم پیوند خورده را ایجاد نمودند.

از نگاه من، جنبش ملی شدن نفت، بعد از جنگ جهانی اول و با اولین اعتراض‌ها به بسته شدن پیمان اکتشاف، استخراج و نیز بهره‌برداری از نفت کشور که توسط دولت قاجار به شرکت انگلیسی «دارسی» داده شد، اطلاق می‌گردد و با یک سلسله فعالیت در دوره زمانی 1320 تا 1332 به اوج و نتیحه می‌رسد که ضرورت دارد به برخی اقدامات مردم سالارانه دکتر مصدق اشاره نمود؛ اقداماتی که شاید برای آن سال‌های ایران هنوز به نوعی، زود هنگام بود و چندان بستر هضم و درک آن وجود نداشت.


اهم اقدامات دکتر محمد مصدق

1- پیشنهاد محدود کردن دست مقامات دولتی در هر سمتی در زمینه‌های مذاکره، معامله و هر گونه دخالت در امور نفتی کشور بدون اطلاع مجلس و این یعنی تفحص و دقت نظر در اعمال و منش سیاسی منتخبین ملت. این موضوع را مقایسه کنیم با دست‌اندازی‌های گسترده برخی سیاستمداران و عدم وجود کنترل‌های قانونی در ایران معاصر. و البته چرا دورتر برویم «طرح فروش اموال دولت و عدم امکان پیگیری و نیز هرگونه تفحص و پاسخگویی» که در چند ماه اخیر مطرح شده، خود یکی از مواردی است که می‌تواند بسترهای فساد را امکان‌پذیر نماید.

2- تز «سیاست موازنه منفی» که اساس آن بر پایه، زیر بار هیچ یک از قدرت‌های شرقی و غربی نرفتن و مستقل بودن ایران بر اساس منافع تمامی ملت و کشور بود. مصدق در تلاش بود در عین این که روابط دیپلماسی صلح‌آمیز و واقع‌بینانه با دیگر کشورها برقرار نماید، هم‌زمان اجازه دخالت در امور داخلی کشور را به هیچ دولت دیگری نداده و مُصرانه موازنه منفی را پیگیری و در برهه‌ای از زمان به اجرا درآورد. برای او فرقی نمی‌کرد که کشور مورد نظر چه کشوری باشد؛ شرقی باشد یا غربی. همین که آن کشور تلاش می‌کرد بر خلاف منافع ملی ایران حرکت نموده و قصد به غارت بردن سرمایه‌های کشور را داشته باشد، کافی بود تا از زمره کشورهای دوست حذف گردد.

3- طرح ملی شدن نفت دقیقا پس از نخست‌وزیری و معرفی کابینه دکتر محمد مصدق. او می‌دانست که با توجه به فسادِ لجام‌گسیخته همان دوران، اقداماتش دشمنان بسیاری را در جبهه مقابل قرار خواهد داد؛ پس، از کوچک‌ترین فرصت‌ها، بزرگ‌ترین بهره‌برداری را در راستای منافع ملی انجام می‌داد. او منتظر نماند تا یک دوره و یا چند دوره نمایندگی و یا نخست‌وزیری بگذرد و بعد در راستای تحقق هدف خود اقدام نماید و عدم موفقیت‌های خود را بر دوش زمان و یا دوره‌های پیشین قرار دهد. موضوعی که باید مورد توجه بسیاری از سیاست‌مداران قرار گیرد.

4- ایجاد کانال‌های گفت‌وگو و طرح مطالبات و دیده و شنیده شدن خواسته‌‎ها و صدای مردم. او تا می‌توانست در تلاش بود که صدای آحاد مختلف مردم باشد و هیچ‌گاه جایگاه اجتماعی و مِکنت خانوادگی، او را از درد و آلام مردم جدا نکرد و حتی در بحرانی‌ترین روزهای بیماری خود، کشور را جهت معالجه ترک نکرد و خطاب به فرزندش، گلایه‌وار بیان می‌نماید: «اگر شماها که در خارج از کشور درس خوانده‌اید، نتوانید مرا معالجه کنید، پس فایده اعزام شما به خارج چه بوده است؟» او می‌ماند و در همان بیمارستان خیریه‌ای که مادرش تاسیس کرده بود، بستری می‌شود.

این اقدام یعنی باور به قابلیت‌ها و احساس همدردی و یکرنگی با مردم که می‌تواند آویزه گوش بسیاری گردد که سرمایه‌های مردم را به بهانه‌های مختلف به کشورهای دیگر انتقال می‌دهند و خانواده‌هایشان در این کشورها سکونت دارند و در عین حال شعار نه شرقی و نه غربی را واگویه می‌کنند.

5- تلاش در راستای محدود کردن قدرت و اختیارات شاه و هدایت شرایط به سمت پادشاهی مشروطه و تبدیل پادشاهی تنها به عنوان نمادی تشریفاتی. دکتر محمد مصدق به خوبی می‌دانست که تمرکز قدرت در دستان یک فرد، فساد و خودکامگی را به دنبال خواهد داشت، بر همین اساس تلاش نمود تا این حیطه را محدود نماید. این امر در مقاطع مختلف نیز مصداق دارد که در این چارچوب باید در خصوص محدودیت اختیارات جایگاه‌های مختلف تصمیم‌گیری در قانون اساسی دقت لازم به عمل آید.

6- برنامه‌ریزی در راستای هدایت ایران به سمت عدم تکیه به نفت و اقتصاد تک محصولی. او نیک می‌دانست که اقتصادِ تک محصولی، پویایی و شکوفایی را در کشور از بین خواهد برد و دولت را صرفا به پدری متمول تبدیل می‌کند که دیگر هیچ احساس نیازی نسبت به فرزندان خود ندارد و این در واقع، آغاز انشقاق و انفکاک دولت و مردم خواهد بود.

7- آزادی مطبوعات و مهیا نمودن بستر امن آزادی بیان، به طوری که حتی عنوان کرده بود که هیچ ارگانی به‌ویژه شهربانی حق زیر سوال بردن و یا ایجاد ناامنی برای کسانی که شخص نخست‌وزیر را مورد نقد و توهین قرار می‌دهند، ندارد و می‌توان به جرات بیان نمود که آن چه دکتر مصدق انجام داد به نحوی تمرین دموکراسی آن هم در روزگاری بود که جامعه نسبت به چنین مقولاتی بیگانه بود.

8- شکل گرفتن رسمی جبهه ملی در آبان 1328 آن هم پس از تبانی نیروهای وابسته دربار و سلطنت در تغییر نتیجه آرای دوره شانزدهم مجلس. این گروه 20 نفره که هسته اولیه جبهه ملی شمرده می‌شوند همان کسانی می‌باشند که در اعتراض به نتیجه بیرون آمده از صندوق‌های اخذ رای، نزدیک به 4 روز در کاخ شاه تحصن کردند. به نوشته یرواند ابراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب»، چند ماه بعد از اعلام رسمی تشکیل جبهه ملی، اساسنامه آ‌ن‌ها منتشر شد که محورهای اساسی این اساسنامه؛ عدالت اجتماعی، ملغی کردن حکومت نظامی، آزادی بیان، انتخابات آزاد، تجدید نظر در قانون مطبوعات، اجرای قانون اساسی و نیز تغییر در شرایط اقتصادی کشور بود.

9- فراهم نمودن و تلاش سخت‌گیرانه در راستای اتحاد شگفت انگیز احزاب، افراد و جناح‌های مختلف با رهبری و هدایت دکتر محمد مصدق و آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی در مقطعی که وجود این اتحاد ضروری بود. این هم‌پیوندی آن‌قدر واقعی و ژرف بود که در میان لیست آیت‌الله کاشانی در دولت، به اسامی افرادی همچون دکتر مصدق، سید حسین مکی، عبدالقدیر آزاد، سید علی شایگان، مظفر بقایی، سید محمود نریمان و نیز سید ابوالحسن حائری‌زاده برخورد می‌کنیم و این نشانگر آن بود که در مقطعی از زمان ضرورت اتحاد این دو جبهه عامل موفقیت و پیشبرد جنبش ملی شدن نفت گردید و البته متاسفانه این اتحاد به دلایل مختلفی دوام نیاورد و به گسست و جدایی بین این دو انجامید. گرچه دکتر مصدق تمام تلاش خود را در همان مقطع نمود که از این اتحاد زودگذر در راستای منافع ملی بهره‌برداری لازم را بنماید.
از تکثر سیاسی تا اتحاد گروه‌ها و اقدام تشکیل و آغاز فعالیت‌های سیاسی احزاب مختلف و کنشگری آن‌ها در فضای رقابتی برابر مانند حزب ایران، حزب زحمتکشان، جمعیت فداییان اسلام، مجمع مجاهدین اسلام، جمعیت آزادی مردم ایران، حزب ملت ایران و... .

در واقع نگاهی به موسسان و رهبران این احزاب، نشانگر نگاه تکثرگرا، مردم‌سالارانه و ترقی‌خواهانه مصدق می‌باشد؛ از گرایش پان‌ایرانیسم داریوش فروهر تا نگاه سوسیالیستی محمد نخشب در جمعیت آزادی مردم ایران تا مجمع مسلمانان مجاهد به رهبری سید شمس‌الدین قنات‌آبادی (که البته بعدها به عنوان جاسوس انگلیس مطرح شد و از عناصر نزدیک به دربار شاهنشاهی بود)، تا مجمع مجاهدین اسلام که نمایندگی آن را آیت‌الله کاشانی و بازاریان و تجار ثروتمند بر عهده داشتند.

این تکثر و تنوع تمرین و ممارستی برای ایران آن دوران بود و می‌تواند الگویی همیشگی برای کشور باشد. افراد، گروه‌ها، احزاب، جمعیت‌ها و قومیت‌ها می‌توانند متفاوت بیاندیشند و آرای متضادی با یکدیگر داشته باشند، اما منافع ملی به‌عنوان خط اتصال و فصل‌الختام آن‌ها، همواره باید مورد توجه و تاکید قرار گیرد.

در واقع این نیروهای متکثر تا زمانی که حول محور ملی شدن صنعت نفت گرد هم آمده بودند و توان همپوشانی یکدیگر را داشتند و اختلافات خود را هضم و پذیرفته بودند، نتایج ارزشندی را کسب کردند، اما از زمانی که به سمت منافع فردی، گروهی و اختلاف‌نظرها تغییر مسیر دادند، متاسفانه برای دشمنان داخلی و خارجی ضربه‌پذیرتر شدند و دیدیم که چگونه این اتفاق، به شکاف میان آنان و از هم پاشیدن اتحاد حول محور ملی شدن صنعت نفت انجامید.

و جمله آخر اینکه، جنبش ملی شدن صنعت نفت و بزرگ‌مردان و راد زنان آن، باید بارها و بارها، مورد توجه قرار گیرند و تلاش‌ها، زحمات و از خودگذشتگی‌های تک تک این خیل شریف به جوانان و نوجوانان نسل‌های مختلف معرفی و شناسانده شوند. جوانان و نوجوانان باید بدانند که فلسفه ملی شدن صنعت نفت چه بوده است؟؛ هم‌چنانکه باید اقدامات درست را بشناسند و با تصمیمات نسنجیده و دور از منافع ملی آشنا شوند. ضمن اینکه، دکتر محمد مصدق باید به عنوان یک رهبر (که مسلما در مدت مسئولیت خود تهی از اشتباه و خطا نبوده است)، همواره زنده نگه داشته شود؛ البته نه برای بت‌وارگی، بلکه برای الگوگیری، نماد سخت‌کوشی، زیست متعهدانه و اخلاق‌مدارانه.


انتهای پیام/

https://www.titrqazvin.ir/news/11970

مطالب پیشنهادی از سراسر وب