علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد

علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
آنچه در مورد اعتراضات اخیر رخ داد و پاسخ به این پرسش که این التهابات تا کی دامنگیر جامعه خواهد بود به مدیریت بحران مسئولین مربوطه بستگی خواهد داشت، اما حتی با فرض این که اعتراضات اخیر پشت سر گذاشته شود و آرامشی نسبی بر جامعه حاکم شود به نظر می‌رسد بسترهایی دیگر برای طوفان‌هایی عمیق‌تر در حال آماده شدن است که اگر از اکنون به فکر آن نباشند هزینه‌های سنگین‌تری بر همگان تحمیل خواهد شد.
آنچه در مورد اعتراضات اخیر رخ داد و پاسخ به این پرسش که این التهابات تا کی دامنگیر جامعه خواهد بود به مدیریت بحران مسئولین مربوطه بستگی خواهد داشت، اما حتی با فرض این که اعتراضات اخیر پشت سر گذاشته شود و آرامشی نسبی بر جامعه حاکم شود به نظر می‌رسد بسترهایی دیگر برای طوفان‌هایی عمیق‌تر در حال آماده شدن است که اگر از اکنون به فکر آن نباشند هزینه‌های سنگین‌تری بر همگان تحمیل خواهد شد.

یادداشت نشریه تقاطع شماره 17 | بحران، واقعیتی اجتناب‌ناپذیر در زندگی اجتماعی است. بحران‌ها در ذات خود بستر شکل‌گیری تهدیدها و فرصت‌هایی هستند که بر حسب نوع، شدت و گستره‌ محیطی بحران، می‌توانند نظام سیاسی و مدیران حاکم را در شرایط دشوار و پر مخاطره‌ای قرار دهند. در شرایط بحرانی، فعالیت‌های خبری و اطلاع‌رسانی از چنان حساسیتی برخوردارند که همه چیز تعیین کننده می‌شود: زمان، تصویر، لحن، ادبیات و واژه.

بنابراین آنچه که در این شرایط از حساسیت و اهمیت ممتاز برخوردار می‌شود، مدیریت شرایط بحرانی و  مدیریت استراتژیک در مواقع بحرانی است. مدیریتی که بتوان با هنرمندی و هوشمندی استراتژیک، با بحران‌های موجود و تبعات ناشی از آن مقابله کرد و رویکرد پیش‌دستانه را به مرحله اجرا گذاشت. همچنین نوع رویکرد، استراتژی و جهت‌گیری استراتژیک رسانه نیز بر کارکرد رسانه در بحران‌ها تاثیر می‌گذارد. به‌عبارت دیگر، میزان اعتقاد به هر یک از رویکردها و استراتژی‌ها، نوع حرکت و جهت‌گیری رسانه‌ها در بحران را تعیین می‌کند و بدون شک، تولید و انتشار اخبار از نوع نگاه دست‌اندرکاران رسانه‌ها و راهبردها و رویکردشان به آن، تاثیر می‌پذیرد.

رخدادها و اعتراضات اخیر در کشور در پی فوت دختر مظلوم «مهسا امینی» و شعله‌ور شدن خشم نهفته مردم عوامل متفاوت، متعدد و بنیادینی دارد که هر یک را می‌توان آسیب‌شناسی جداگانه کرد و برای آن نسخه‌ها پیچید، اما آنچه در حوادث اخیر بیش از پیش عیان است کم‌دانشی مسئولین مربوطه نسبت به شناخت و مدیریت بحران است. موضوعی که باعث شده است علی‌رغم گذشت یک ماه از آغاز وقایع، همچنان التهاب مزمن دامن‌گیر استان‌های کشور و حتی قزوین ما شود.

آنچه در مورد اعتراضات اخیر رخ داد و پاسخ به این پرسش که این التهابات تا کی دامنگیر جامعه خواهد بود به مدیریت بحران مسئولین مربوطه بستگی خواهد داشت، اما حتی با فرض این که اعتراضات اخیر پشت سر گذاشته شود و آرامشی نسبی بر جامعه حاکم شود به نظر می‌رسد بسترهایی دیگر برای طوفان‌هایی عمیق‌تر در حال آماده شدن است که اگر از اکنون به فکر آن نباشند هزینه‌های سنگین‌تری بر همگان تحمیل خواهد شد.

طبق آمار رسمی مرکز آمار ایران، کشور تورمی معادل ده درصد را به صورت حداقلی در یک ماه تجربه می‌کند. این بدان معناست که قیمت کالاهای اساسی به‌طور میانگین ماهانه حدود ده درصد بالاتر می‌رود. این رقم در یک بازه زمانی سالانه به حدود 40 تا 50 درصد تورم نقطه به نقطه می‌رسد،  اما با وجود این ارقام رسمی، قیمت ارز چند ماه است که به صورت یکسان و با نوسانی بسیار پایین در حال گردش است.

حال سوال اینجاست که چگونه وقتی کشوری با تورمی 40 درصدی روبه‌روست قیمت ارز در آن یکسان می‌ماند. پاسخ پیچیده نیست؛ دولت‌ها سعی می‌کنند برای کاستن از فشار موجود، قیمت ارز را برای مدتی تصنعی نگاه دارند تا بحران را مدیریت کنند. بدین معنا که آن‌ها با وارد کردن ارز به بازار میزان عرضه و تقاضا را به‌طور غیر طبیعی کنترل می‌کنند و در تبلیغات خود مدعی می‌شوند که قیمت ارز در دولت ما تغییری نکرد و این یعنی یک موفقیت! دولت آقای روحانی با امید بستن به مذاکرات خارجی چنین اقدامی انجام داد و چند سال قیمت ارز را به طور تصنعی با نوسانات کم نگه داشت، اما چون این کار تصنعی بود نهایتا قیمت ارز به شکل یک حباب حتی از قیمت واقعی خود هم بالاتر رفت. با همین روش و متدولوژی دولت قبل قیمت بنزین را هم برای مدتی کنترل کرد، اما همگان دیدند که پس از مدتی این روش قابل تداوم نبود و قیمت بنزین به یک‌باره سیصد برابر شد. همین موضوع نیز باعث شد تا بحران‌ها و اعتراضات بعدی پیش بیایید.

با پایان یافتن دولت روحانی، آقای رئیسی و کابینه‌اش بر کشور حاکم شدند، اما به نظر می‌رسد تیم ایشان هم دقیقا در حال تکرار اشتباهات گذشته است. دولت اکنون با مصنوعی نگه داشتن قیمت ارز و انرژی در کشور که خوانشی با میزان تورم رسمی کشور ندارد سعی می‌کند دولت خود را موفق نشان دهد، حال آن که این وضعیت به هیچ ترتیب علمی، امکان تداوم ندارد. قیمت ارز و انرژی واقعی بیش از آن چیزی است که امروز در جامعه مشاهده می‌شود و دولت نمی‌تواند برای همیشه این میزان یارانه به این دو قلم بدهد.

از سوی دیگر این تصور هم وجود دارد که اگر افزایش قیمت بنزین و ارز صورت گیرد قیمت تمامی کالاها بار دیگر افزایش خواهد یافت و جامعه دیگر کشش افزایش قیمت دیگری را ندارد. البته که این فرض هم تقریبا صحیح است، اما به‌نظر می‌رسد در راهی که دولت در آن قرار دارد دو انتخاب بیشتر وجود ندارد؛ انتخاب اول، اجازه افزایش قیمت دلار و ارز با شیب ملایم است تا قیمت کالاها نیز افزایش پلکانی داشته باشد. انتخاب دوم البته مصنوعی نگه داشتن قیمت‌ها به همین ترتیب است.

در این صورت در آینده‌ای نه چندان دور، قیمت‌ها به یک باره با افزایش چشمگیری مواجه خواهند شد و قیمت کالاها نیز به همین ترتیب بالاتر خواهند رفت. انتخاب دوم از سوی دولت فعلی چه ارادی و چه غیرارادی بسترساز بحرانی عمیق‌تر و جدی‌تر برای جامعه خواهد بود. مقاومت اگرچه گاهی قابل ستایش است، اما اگر با عقلانیت همراه نشود آثار بنیادین بر جای خواهد گذاشت؛ به خصوص اگر ارادی و اختیاری نباشد. «برتراند راسل» می‌گوید: «بدون تردید انسان‌ها همان کاری را می‌کنند که اراده کرده‌اند، ولی آیا می‌توانند خودشان اراده خودشان را تعیین کنند؟»

اگر اهل شعر و شاعری هم باشیم می‌توانیم به  سعدی علیه‌الرحمه نیز رجوع کنیم که می‌گوید:

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد

دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست

به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز

وگرنه سیل چو بگرفت، سَد نشاید بست



https://www.titrqazvin.ir/news/9347

مطالب پیشنهادی از سراسر وب