وای از درد تنهایی...

وای از درد تنهایی...
وای از درد تنهایی...
بسیاری از ما در دوره‌ای از زندگی دچار بیماری شدید جسمی می‌شویم و این بیماری می‌تواند ابعاد مختلف زندگی و کیفیت زندگی را کاهش دهد که این تغییرات در زندگی زنان بیشتر تاثیرگذار است.
بسیاری از ما در دوره‌ای از زندگی دچار بیماری شدید جسمی می‌شویم و این بیماری می‌تواند ابعاد مختلف زندگی و کیفیت زندگی را کاهش دهد که این تغییرات در زندگی زنان بیشتر تاثیرگذار است.

گزارش نشریه تقاطع شماره 2 | بسیاری از ما در دوره ای از زندگی دچار بیماری شدید جسمی می شویم؛ با توجه به تغییر ساختارهای اجتماعی در زندگی مدرن یک بیماری می تواند در بنیان های زندگی تغییر عمده ای را ایجاد کند. اثرات روحی بیماری شدید جسمی می تواند زوایای زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد؛ این بیماری ها برای زنان آسیب زا تر بوده و تقریبا همیشه وجود دارد. عدم توانایی در لذت بردن از زندگی و عدم احساس آرامش از جمله این مسائل و مشکلات است. برای بررسی این موضوع به سراغ برخی بانوان درگیر این مشکلات رفتیم و گفته های آنان را با کارشناسان در میان گذاشتیم که ماحصل این گزارش را در ادامه می خوانید.

فهیمه، بانویی 44 ساله است که به گفته خودش، روزگار از او رخ برگردانده است. دو سالی است که ویلچری شده و حالا تحت درمان روان‌شناس قرار دارد. او که وضعیت بد روحی خود را بهانه این گفتگو قرار داده، می گوید: توان پاهایش که رفت، همسر، امید به زندگی و تمام دل خوشی های دنیا را هم با خودش برد. حالا تمام آن چیزی که برای فهیمه باقی مانده یک مادر و پدر سالمند است و با اینکه خودشان نیازمند مراقبت هستند اما با تمام وجود از دخترشان مراقبت می کنند.

صحبت کردن با فهیمه کار چندان ساده ای نبود، با تمام سختی هایی که برایش داشت راضی به درد دل کردن شد تا کمی از مصایب و مشکلات زنانه اش را برایمان بگوید و از سنگینی باری که بر قلبش به جا مانده بکاهد.
او فشار روحی و روانی را عامل بیماری اش می داند و در این باره می گوید: از وقتی ازدواج کردم دچار مشکلات روحی و شوک های عصبی شدم، اوایل ازدواجمان وضعیت مالی مطلوبی نداشتیم، آن قدر در زندگی ام قناعت کردم و کم کم پول پس انداز کردم که در عرض چند سال توانستیم خانه دار شویم.
تا قبل آن داشتن خانه برایمان رویایی دست نیافتنی بود اما به محض اینکه خانه دار شدیم، متوجه شدم هیچ رویایی نیست که نتوان آن را به دست آورد. پس از مسکن نوبت به خودروی شخصی رسید، به قدری در خرج و مخارج هایم مدیریت داشتم که گاهی یادم می رفت من یک زن هستم و گاهی باید ناخنی سوهان بکشم و طنازی کنم.

وی ادامه می دهد: هم چون همسرم، مردانه برای زندگی ام جنگیدم و آن را ساختم و ساختم تا اینکه درست در سال هایی که باید نتیجه دست رنجم را می گرفتم، روزگار، دیگر با من نساخت. ضعف شدید بدنی و گز گز دست و پاهایم مرا راهی بیمارستان کرد. متوجه شدم به بیماری ام‌اس مبتلا هستم و حالا ولیچری شده ام.

فهیمه به روحیه ضعیف بیماران ام اسی اشاره و بیان می کند: این نوع بیماران را باید بیشتر درک کرد، چرا که در مدت زمان کوتاهی دچار ناتوانی می شوند و هضم این ماجرا برایشان بسیار سخت می شود؛ من که تا به امروز نتوانسته ام این ماجرا را هضم کنم. پس از گذشت شش ماه همسرم نیز تقاضای طلاق داد و به دلیل وضعیتی که دارم و به تبع آن عدم تمکین، مهریه ام تمام و کمال پرداخت نشد.

غم دوری از خانواده

وی ادامه می دهد: هفته ای یک روز فرزندانم را می بینم و دوری از خانواده برایم دردناک تر از درد جسمانی ام است. در حال حاضر نزد مادرم زندگی می کنم و آن ها از من نگهداری می کنند. تلاش های بسیاری کرده ام تا از حالت افسردگی خارج شوم، اما تمام بلاهایی که بر سرم آمده هر روز در ذهنم مرور می شود و با خودم می گویم اگر همسرم دچار بیماری می شد هیچگاه او را ترک نمی کردم.

فراموش نکنیم که امثال فهیمه در جامعه ما کم نیستند و متاسفانه به جای آن که مهارت های مقابله با مشکلات را آموزش ببینند، ترک، طرد و یا سرخورده می شوند.

سرطان عامل تنهایی من

زهرا دختر 24 ساله ای است که بر خلاف سن کمی که دارد دچار سرطان سینه شده و برای طی درمان مجبور به تخلیه سینه سمت راست خود شده است که خوشبختانه دوره نقاهت بیماری را گذرانده است. با او همکلام می شویم.

او در ابتدای صحبت های خود می‌گوید: همیشه فکر می‌کردم زیباترین دختر طایفه خود هستم و آن را امتیازی می‌دانستم، تا این که در دوره تحصیلات دانشگاه متوجه شدم به سرطان سینه مبتلا هستم؛ اما این بیماری باعث شد حتی چند تن از دوستان صمیمی‌ام، با من قطع رابطه کنند و این جا بود که دیگر تنها شدم.
وی ادامه می‌دهد: قبل از بروز بیماری با پسری آشنا شدم که قرار بود ازدواج کنیم، او هم مرا تنها گذاشت و یکی از دلایلش این بود که در این وضعیت اقتصادی، جیب و حساب بانکی‌اش کفاف زندگی با یک بیمار سرطانی را نمی‌دهد.

 نظام درمانی در تشخیص ضعیف است

البته زهرا به بعد درمان بیماری‌اش هم نقد دارد؛ آنجا که تاکید می‌کند نظام پزشکی در خصوص تشخیص سرطان سینه در بانوان کم سن و سال نیاز به تخصص بیشتری دارد.

زهرا در این باره می‌افزاید: تا تشخیص نهایی سرطان در بدنم، زمان زیادی صرف شد و زمانی سرطان تشخیص داده شد که کار از کار گذشته ‌بود؛ پزشکان بسیاری در مورد بیماری من تشخیص‌های اشتباه دادند.

زهرا معتقد است که باید اطلاع رسانی شود؛ سرطان سینه مخصوص زنان بالای   50سال نیست و حتی سرطان با دیدن غده نمایان نمی‌شود.

بی‌توجهی به کیفیت زندگی

 کارشناسان براین باورند که مشاوره توانبخشی بیماران سرطانی باید همزمان با اقدامات طبی آغاز شود؛ چون به اندازه درد جسمی، درد روانی نیز تولید می‌شود و اگر فرد این شرایط را خوب مدیریت نکند، دچار افسردگی، تنش و آشفتگی در روابط خانوادگی و اجتماعی می‌شود.

با این وجود، برخی متخصصان، این بخش مهم از درمان را نادیده می‌گیرند؛ حتی به یادشان نمی‌افتد که بیمار به لحاظ روانی در چه وضعیتی قرار دارد.
 البته کارشناسان، دلیل این بی‌توجهی را در سیستم آموزشی جست و جو می‌کنند؛ این درحالی است که بی‌توجهی به این مقوله مهم از درمان، نه‌تنها بیمار و خانواده‌اش را با تاثیرات روانی بدی مواجه می‌کند، بلکه باعث افزایش هزینه و طول درمان نیز می‌شود.

در این میان، یک روانشناس در استان قزوین معتقد است؛ در کنار توجه ویژه به مسائل درمانی زنانی که به بیماری‌های خاص مبتلا می‌شوند، مسائل زناشویی این افراد نادیده گرفته می‌شود.

شرم و حیا قربانی می‌گیرد

مهناز کشاورز، در این باره می‌گوید: متاسفانه در مورد افرادی که به بیماری‌های خاص دچار هستند، معمولاً مسائل زناشویی آن‌ها نادیده گرفته می‌شود، به دلیل اینکه متخصصان به درمان نشانه‌های بیماری اصلی در این افراد اکتفا می‌کنند و به مسائل عاطفی و جنسی و روابط زوج‌ها توجه ندارند! در نتیجه بیماران هم به خود این اجازه را نمی‌دهند که مشکلات جنسی خود را با پزشک معالج شان در میان بگذارند.

او ادامه می‌دهد: مثلا فردی که با بیماری ام اس، آرتروز، روماتیسم، دیابت، فشارخون، سرطان، ناراحتی قلبی و با بیماری‌هایی از این قبیل دست و پنجه نرم می‌کند، فقط باید شکرگزار باشد که بیماری‌اش تحت کنترل درآمده و به قول معروف فقط خدا را شکر کند که زنده است؛ حالا به اینکه کیفیت زندگی‌اش چگونه است کمتر بها داده می‌شود.
تنها زنده بودن کافی نیست

کشاورز ادامه می‌دهد: بیشتر زنانی که مبتلا به بیماری‌های خاص هستند، اختلالات جنسی را تجربه می‌کنند و نباید در بیان آن هراس داشته باشند و از روی شرم و حیا سکوت کنند.

آن‌ها باید بدانند چه مسائلی ممکن است بر اثر بیماری برایشان به وجود بیاید و این حق آن‌ها است که از متخصصشان در زمینه داشتن رابطه جنسی موفق، مشاوره بخواهند؛ تنها زنده بودن کافی نیست و کیفیت زندگی هم مهم است؛ هرچند روانشناسان بر بازیابی روحی مبتلایان به سرطان و بیماری های خاص تاکید می‌کنند.

سولماز فرخ زاد، مسئول برنامه ثبت سرطان دانشگاه علوم پزشکی قزوین در این خصوص به تقاطع می‌گوید: درحال حاضر سه سرطان معده، پستان و کولورکتال (روده بزرگ) شایع‌ترین سرطان‌ها در مردان و زنان استان است.
او ادامه می‌دهد: برای توجه بیشتر به معاینات سینه دربین زنان میانسال، گروه سلامت، جمعیت و خانواده معاونت بهداشتی تحت نظارت معاون فنی مرکز بهداشت استان برنامه‌ای تدوین کرده و به مراکز خدمات جامع سلامت استان ابلاغ می‌شود.

اقدامات علوم پزشکی

مسئول برنامه ثبت سرطان دانشگاه علوم پزشکی قزوین می‌افزاید: درهمین راستا تا زمان تکمیل و تجهیز مرکز غربالگری و تشخیص زودهنگام سرطان‌، برنامه کلینیک تخصصی بیمارستان ولایت برای ارجاع افراد مشکوک به سرطان سینه از سطح مراکز خدمات جامع سلامت توسط معاونت درمان، برنامه ریزی می‌شود.

 با این همه، در زمینه بازتوانی و بازیابی روحی و روانی این بیماران و بازگشت به چرخه عادی زندگی خانوادگی و زناشویی چاره‌ای اندیشیده نشده‌ و تنها بُعد جسمی آن دیده شده ‌است.



https://www.titrqazvin.ir/news/7306

مطالب پیشنهادی از سراسر وب