صدای زنان افغانستان

صدای زنان افغانستان
صدای زنان افغانستان
معتقدیم زنان افغانستان شهروندانی برابر هستند و حقوق انسانی آن‌ها می‌بایست در هر مذاکرات صلحی به عنوان پیش‌شرط مطرح و مورد قبول طرفین قرار گیرد. زنان افغانستان نباید بار دیگر قربانی جنگ‎های نیابتی شوند و دستاوردهایشان در آتش جنگ‎هایی که در آن نقشی ندارند، از میان برود.
معتقدیم زنان افغانستان شهروندانی برابر هستند و حقوق انسانی آن‌ها می‌بایست در هر مذاکرات صلحی به عنوان پیش‌شرط مطرح و مورد قبول طرفین قرار گیرد. زنان افغانستان نباید بار دیگر قربانی جنگ‎های نیابتی شوند و دستاوردهایشان در آتش جنگ‎هایی که در آن نقشی ندارند، از میان برود.

تحلیل نشریه تقاطع شماره 5 | هم‌زمان با جنگ و خشونت در افغانستان، مذاکرات صلح نیز بیش از آنکه با هدف بهبودی اوضاع در افغانستان باشد، در جهت مشروعیت بخشیدن به متهمان جنایت‌های جنگی و بانیان فجایع انسانی بی‌شمار در گذشته، پیش می‌رود. مذاکراتی که در آن جامعه مدنی مستقل افغانستان هیچ نماینده‌ای در آن ندارد و صدای زنانی که همین امروز در ولایات تحت امر طالبان، شلاق می‌خورند و مظلومانه کشته می‌شوند و به ‌اجبار به عقد نکاح نیروهای ظفرمند درمی‌آیند، شنیده نمی‌شود. مذاکراتی که هیچ نشانی از صلح در آن نیست و بیشتر به چانه ‎زنی برای کسب قدرت می‌ماند. امروز فعالین جامعه مدنی باید از جامعه جهانی درخواست کنند که صدای زنان افغانستان را بشنوند و حقوق آنان را پیش شرط تمام مذاکرات خود با طالبان قرار دهند.

باید همصدا با زنان افغانستان، از دستگاه دیپلماسی و جامعه مدنی سازمان ملل متحد، دولت افغانستان و بازیگران ذی‌دخل ملی و بین‌المللی خواست تا با انجام تعهدات و در پیش گرفتن اقدامات مسوولانه برای پایان بخشیدن به جنگ و تحقق صلح عادلانه‌ همه ‏شمول که حافظ منافع و حقوق همه باشندگان این سرزمین اعم از زن و مرد باشند.

زنان افغانستان بیش از چهل سال است که جنگی خانمان سوز را تحمل می‌کنند؛ جنگی که در آن هیچ نقشی نداشته‌اند و کرامت انسانی‌شان به‌طور مداوم و روزمره مورد هجوم قرارگرفته است. آن‌ها سال‌هاست خواهران و مادران، همسران، کودکان و جوانان بی‌گناه خود را در این چرخه جنگ، خشونت بی‌پایان، آپارتاید جنسی، آدم‎ربایی، نسل‌کشی، زن کشی، تجاوز، بردگی، فقر مطلق و بیداد از دست می‌دهند و هرروز داغی تازه برجانشان می‌نشیند؛ خانه‌هایشان ویران، کودکانشان یتیم و چند نسل از آنان در سرزمین خود و یا کشورهای منطقه و جهان آواره می‌شوند.

در طول چندین دهه جنگ و کشتار، آنان بیش از همه افراد جامعه از مجموعه‌ حقوق انسانی خود، دسترسی به امکانات اولیه زندگی، امنیت، امکانات سلامتی و بهداشتی، تحصیل و کار، فعالیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و داشتن جامعه مدنی مستقل محروم شده‌اند. در حالی‌که پس از جنگ سرد با وجود چالش‌ها و تغییر پی ‌در پی رژیم‌های سیاسی، امیدهایی برای تحقق یک زندگی بهتر برای مردم افغانستان نمایان شده بود، اما جنگ و اشغال بار دیگر همه ‌چیز را به نابودی کشاند. امروز با شعله‌ور شدن دوباره آتش جنگی تمام‌عیار در سراسر کشور و ظهور دوباره طالبان که در پی خروج غیرمسوولانه نیروهای آمریکایی از افغانستان، ضعف حکومت مرکزی و حمایت یا بی‌ توجهی سایر کشورهای منطقه، صورت گرفته است، زندگی و آینده زنان افغانستان بار دیگر در معرض تهدید و خطر قرارگرفته است. خشونت سازمان‌یافته علیه زنان توسط طالبان، ارتکاب جرایم جنگی از جمله کشتار غیرنظامیان، غصب خانه‌ها و غارت اموال، تجاوز، ازدواج اجباری، خشونت‌های جنسی و جنسیتی و نقض فاحش حقوق بشر، آینده تاریکی را برای زنان افغانستان متصور است.

معتقدیم زنان افغانستان شهروندانی برابر هستند و حقوق انسانی آن‌ها می‌بایست در هر مذاکرات صلحی به عنوان پیش‌شرط مطرح و مورد قبول طرفین قرار گیرد. زنان افغانستان نباید بار دیگر قربانی جنگ‎های نیابتی شوند و دستاوردهایشان در آتش جنگ‎هایی که در آن نقشی ندارند، از میان برود.

به نظر می‌رسد دبیرکل سازمان ملل، شورای حقوق بشر سازمان ملل، نهادهای حقوق بشری جهان و جامعه جهانی باید تا پیش از آنکه افغانستان به قتلگاه زنان تبدیل شود، صدای آن‌ها را بشنوند و برای دفاع از حقوق بشری مردم افغانستان مداخله کنند.

تحلیلگران معقدند؛ خروج نیروهای ناتو به رهبری آمریکا از افغانستان به‌طور بالقوه فضای بیشتری برای مانور ایران در کشور همسایه جنگ‌زده خود ایجاد می‌کند؛ کشوری که با ایران مشترکات فرهنگی و مذهبی دارد. در چنین اتفاقاتی باید دستگاه دیپلماسی از طرف‌های درگیر در جنگ بخواهد تا با قبول و پایبندی به مجموعه قوانین، کنوانسیون‏‌ها و تعهدات بین‌المللی بشردوستانه الزام‌آور، آتش‌بس فوری برقرار کنند.
دولت جدید افغانستان از به کار بردن استراتژی‌‏ها و تاکتیک‏‌های نظامی که در آن جان افراد غیرنظامی را با خطر مواجه می‌‏سازد، جدا اجتناب ورزد. هر نوع تغییر رژیم سیاسی و یا تغییر قانون اساسی تنها از طریق انتخابات و توسط مردم افغانستان صورت بگیرد و نه از طریق جنگ و دخالت‎های نظامی.

طرف‎های درگیر در جنگ، شامل طالبان، نیروهای مخالف مسلح، نیروهای بین‌المللی و دولت افغانستان ملزم به قبول مسوولیت و پاسخگویی در مقابل جرایم و جنایت‎های جنگی گذشته و حال شوند و در عین حال دبیرکل سازمان ملل، نماینده خاص سر منشی سازمان ملل در افغانستان، شورای حقوق بشر سازمان ملل و سایر نهادهای بین‌المللی از تمام مکانیسم‌ها و اختیارات خود برای توقف این جنگ استفاده کنند.

تحلیلگران بین المللی اعتقاد دارند؛ در صورت افزایش خشونت‌ها در افغانستان، ایران می‌تواند با هم‌پیمانان منطقه‌ای برای اطمینان از ثبات و تقویت مرزهای خود کار کند و از سوی دیگر نیروهایی مثل فاطمیون (ظریف در مصاحبه‌ای در دسامبر 2020 با شبکه تلویزیونی طلوع، پیشنهاد کرده بود که افراد فاطمیون می‌توانند به نبرد کابل علیه داعش کمک کنند. او در اظهاراتی که با انتقاد روبه‌رو شد، در این زمینه گفت بود: آن‌ها بهترین نیروها هستند و در زمینه مبارزه با داعش سابقه نظامی هم دارند. دولت افغانستان در صورت تمایل می‌تواند آن‌ها را دوباره جمع کند) هم که نقشی اساسی در پیشبرد منافع ایران در منطقه داشته‌اند، به صحنه بیاورد بر این اساس ایران با توجه به میزان نفوذ در افغانستان و بنا به تجربه قبلی و سابقه عدم رعایت تعهدات بین‌المللی از سوی طالبان و توافقنامه صلح دوحه، شورای حقوق بشر سازمان ملل با تشکیل یک هیات حقیقت‌یاب، به ارزیابی و پیگیری موارد نقض حقوق بشر و جنایات علیه بشریت از سوی طالبان و سایر گروه‌های مخالف مسلح بپردازد.

دولت افغانستان باید با جامعه بین‌المللی و آژانس‌های حقوق بشری برای جلوگیری از جنایات سازمان‌یافته طالبان و پیگرد قانونی عاملان این جنایت‌ها با دادگاه بین‌المللی جزایی (دادگاه کیفری بین‌المللی) همکاری کند تا به مصونیت از مجازات و تکرار این تعدی‌ها پایان داده شود.

جامعه جهانی به خصوص تمام کشورهایی که طی این سال‌ها با پول مردم خود در افغانستان سرمایه‌گذاری کرده‌اند و نیز تمام مراجع سازمان ملل، باید اطمینان حاصل کنند که مذاکرات صلح، واقعی است و در مراحل مختلف این مذاکرات، تمام اصول و ارزش‏‌های بشردوستانه جهان‌شمول رعایت شوند؛ اصول و ارزش‌هایی که در طول بیش از دو دهه  با تلاش، فداکاری و ازجان‌گذشتگی ده‌‏ها هزار مرد و زن افغانستان در این سرزمین به‌دست‌آمده و حفاظت‌شده و قابل معامله و مذاکره نیستند.

حق حیات و امنیت، حقوق برابر، پایان دادن به کلیه اشکال تبعیض و خشونت علیه زنان، آزادی بیان و حق فعالیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زنان، گروه‌های قومی، مذهبی و جنسی تضمین شود.

دسترسی یکسان همه کودکان دختر و پسر به آموزش، مکاتب و تحصیلات عالی در تمام ولایات، ولسوالی‏‌ها، شهرها و قریه‌های افغانستان تضمین شود. حق کار و مشارکت در تمام ابعاد حیات اجتماعی و سیاسی برای همه اتباع افغانستان به ویژه زنان این کشور به‌عنوان حقی غیرقابل‌مذاکره تضمین شود.

با تمام این اوضاع، در جامعه مردسالار افغانستان که سالیان سال، زن تنها متعلق به اندرونی بوده است، امکان معامله روی این حقوق بیشتر از هر چیز دیگری قابل پیش‌بینی است. به همین دلیل نگرش جامعه جهانی، سازمان ملل متحد و به خصوص اتحادیه اروپا در رابطه با حفظ ارزش‌های حقوق زنان در روند صلح می‌باید به عنوان یک اصل تغییرناپذیر مطرح باشد.

طالبان این اواخر تلاش دارند که چهره منزه‌تر و تکامل‌یافته‌تری از خود به نمایش بگذارند. آنان در تبلیغات خود مدارس دخترانه را نشان می‌دهند که در مناطق تحت سلطه آنان فعال هستند و دختران در حال درس خواندن هستند، اما در حقیقت امر گروه طالبان هیچ‌گونه تغییری حداقل تاکنون در دیدگاه‌های خود ایجاد نکرده‌اند؛ آنان همچنان باور دارند که زنان در افغانستان نباید بیرون از چارچوب خانه، هیچ فعالیت دیگری داشته باشند و این نگرش قهقرایی در میان طالبان هنوز هم به قوت خود پا برجاست.

تدوین، تصویب و اجرای قوانین مدنی و جزایی کشور، منطبق بر قانون اساسی افغانستان و تنها مرجع تصویب‌کننده آن، مجلس ملی کشور باشد و ایجاد هرگونه نهاد غیرانتخابی من‌جمله شورای عالی فقهی طالبان و اعمال سلیقه و قدرت فراقانونی، غیرقانونی اعلام شود.

مسلم است که اگر این تحولات تازه، افغانستان را به هرج و مرج بکشاند - همان‌گونه که اکنون هراس آن در دل برخی از افغان‌ها افتاده - در آن صورت بعید نیست که ایران دوباره با سرریز مشکلات انسانی و امنیتی از سمت افغانستان روبه‌رو بشود، به همان شکل که قبلاً در زمان جنگ داخلی این کشور، برای تهران سیل پناهندگان و سپس دولت متخاصم طالبان را پدید آورد. به عبارت دیگر، در حالی که ایران سال‌هاست بر طبل عقب‌نشینی آمریکا می‌کوبد، اما این کار می‌تواند عواقب فرعی بالقوه‌ای به همراه بیاورد و حاکمیت را درگیر خود کند.

آمریکا که در هفتم اکتبر سال 2001 میلادی با دست آویز قرار دادن حمله به برج‌های دوقلو در منهتن نیویورک و ادعای جنگ علیه تروریسم برای سرنگونی طالبان به افغانستان حمله برد، پس از 20 سال حضور و اشغال نظامی با ایجاد نا امنیتی درحالی شتابان از خاک افغانستان فرارکرد که رسوایی بدتر از جنگ ویتنام برای واشنگتن رقم خورد.



https://www.titrqazvin.ir/news/6887

مطالب پیشنهادی از سراسر وب