مهمترین نیاز زنان سرپرست خانوار آموزش کاربردی به منظور افزایش آگاهی، تقویت روحیه و شناخت تواناییهای فردی برای روبرو شدن با شرایط جدید و درک عمیق این شرایط است که باید مورد توجه قرار گیرد.
مهمترین نیاز زنان سرپرست خانوار آموزش کاربردی به منظور افزایش آگاهی، تقویت روحیه و شناخت تواناییهای فردی برای روبرو شدن با شرایط جدید و درک عمیق این شرایط است که باید مورد توجه قرار گیرد.
یادداشت نشریه تقاطع شماره 9 | طی سالهای اخیر با افزایش آمار طلاق، تصادفات جادهای، سوانح طبیعی، اتفاقات محیط کار و... که منجر به فوت، بیماری و نبود سرپرست مرد در خانواده میشود، بر تعداد زنان سرپرست خانوار در سطح کشور افزوده است. بسیاری از زنان فاقد مهارت حرفهای، شغل، درآمد پایدار و حمایت گروههای حمایتی مناسب و کافی میباشند، برای گذران زندگی نیازمند حمایت سازمانهای حمایتی هستند و از این طریق نیز هر ساله بر تعداد مددجویان و افراد تحت پوشش سازمانهایی نظیر بهزیستی و کمیته امداد افزوده میشود.
اما و آیا؛ به راستی این شیوه برای مدیریت این قشر جامعه، شیوه کارآمد و موفقی بوده است؟ این قشر از جامعه (زنان سرپرست خانوار) هم در روستاها و هم در شهرها حضور دارند. عدم وجود اشتغال و معیشت پایدار در روستاها برای این افراد زمینه را برای مهاجرت اجباری و نیز حاشیهنشینی فراهم آورده و باعث بهوجود آمدن آسیبهای اجتماعی متفاوتی در جامعه شده است.
این زنان در شرایطی عنوان سرپرست خانوار را به یدک میکشند که هنوز ظرفیت و آگاهی و نیز توانایی روبرو شدن با این نقش را نداشته و گاهی اوقات مجبور هستند نقش پدر و مادر را همزمان اجرا کنند، در حالی که شاید در ارائه نقش مادری و مسئولیتپذیری شرایط جدید دارای دغدغه و با مشکل مواجه هستند، همچنان درگیر زخمهای عاطفی و تعارضات حل نشده از زندگی باشند؛ این گروه در معرض خطر جدی و آسیبهای بیشتری هستند، نیازمند حمایت اجتماعی و روانی، آموزش و کسب آگاهی هستند تا بتوانند زمینههای لازم برای رویارویی با شرایط جدید را در خود فراهم کنند.
رویکرد سازمانهای حمایتی دولتی تاکنون بیشتر به حمایت مالی و گاهی اوقات و در مقیاس محدود به اشتغالیابی هم ختم شده است، به صورتی که جامعه هدف (زنان سرپرست خانوار) در زمان ورود به این مجموعهها بدون هرگونه استعدادیابی و نیازسنجی تخصصی، آموزش، تواناییها و مهارات فردی و بررسی مشکلات اصلی و ریشهای این قشر به سرعت وارد چرخه حمایت مالی محدود میشوند؛ چرخهای که نه تنها نیاز این زنان را برطرف نمیکند، بلکه استقلال، عزت نفس، روحیه استقلالطلبی و تفکر برای حل مشکل را از این افراد گرفته و یا تضعیف کرده و روز به روز بر وابستگی آنان به این شیوههای حمایتی افزوده شده و سازمانهای حمایتی نیز به مرتب بر تعداد مستمری بگیرانشان افزوده میشود.
زندگی زنان سرپرست خانوار به دلایل مختلفی همچون نبود سرپرست و از دست دادن زندگی، از حالت عادی و طبیعی خارج شده و نیازمند یادگیری جدید هستند؛ موضوعی که در بستههای حمایتی سازمانهای حمایتی مغفول مانده یا در حاشیه قرار گرفته است. مهمترین نیاز زنان سرپرست خانوار آموزش کاربردی به منظور افزایش آگاهی، تقویت روحیه و شناخت تواناییهای فردی برای روبرو شدن با شرایط جدید و درک عمیق این شرایط است. عدم توجه به این موضوع اساسی و مهم سبب میشود تا مددجویان برای سالهای متمادی وابسته به فعالیتهای این چنینی سازمانهای حمایتی بهویژه خدمات مالی پرداخت مستقیم(در ازای هیچ) شوند و هر ساله میلیاردها تومان از بودجههای سازمانهای حمایتی در قالب پرداخت مستمری ماهیانه به هدر برود؛ در حالی که این مبلغ تاثیر چندانی در کیفیت زندگی و پایداری و بهبود معیشت مددجویان ندارد؛ بودجهای که میشود در راستای آموزش، آگاهسازی، استعدادیابی و افزایش خودآگاهی این افراد مورد استفاده قرار گیرد و یا به نوعی سرمایهگذاری شود و زمینههای توانمندسازی و بازتوانی این گروه حساس از جامعه شود؛ گروهی که بخشی از آن حاصل آسیب اجتماعی است و با مدیریت نادرست میتواند زاینده آسیبهای اجتماعی متفاوت دیگری باشد.
در کشور ما، از میان 24 میلیون و 129 هزار و 490خانوار، سرپرستی بیش از سه میلیون خانوار با زنان است و از این میزان 451، 756 خانوار را زنان روستایی و حدود 2 میلیون و 300 هزار خانوار را نیز زنان ساکن شهر و حاشیه شهرها سرپرستی میکنند. در استان قزوین از میان 397هزار و 165 خانوار، حدود 43 هزار خانوار توسط زنان سرپرستی میشوند که از این میزان 11 هزار و 422 خانوار در روستاها و مابقی (212، 31) در شهرها و حاشیه شهرهای استان ساکن هستند.
همکاری و یکصدا شدن دستگاههای فعال و مسئول در زمینه حمایت از زنان سرپرست خانوار در راستای تدوین و اجرای برنامههای راهبردی بلند مدت برای توانمندسازی این قشر، از جمله اقداماتی است که میتواند از هزینههای سنگین سازمانهای حمایتی همچون بهزیستی و کمیته امداد بکاهد و همچنین اثربخشی این برنامهها از به وجود آمدن آسیبهای اجتماعی پیشروی این افراد و خانوادههای آنها جلوگیری کرده و زمینه نشاط اجتماعی را فراهم میآورد.
آموزش، در برنامههای جامعهمحور Community-based نقش بسیار مهمی دارد، بهطوری که فعالان این حوزه، از آموزش به عنوان یک فرآیند سرمایهگذاری نام میبرند. در میان زنان سرپرست خانوار، یقینا افرادی با مهارتها و استعدادهای مختلف هستند که نیازمند برنامههای آموزشی برای ایجاد ارتباط بین مهارت خود با ایجاد شغل و درآمد پایدار هستند که هم میتواند بر کیفیت زندگی آنها اثرگذار باشد و هم اینکه افراد را به سمت استقلال فردی سوق دهد.