در سال 1900 میلادی ارامنه قزوین یک دبستان پسرانه با 20 دانشآموز داشتند و در سال 81 پرونده مدرسه ارامنه قزوین پس از 95 سال فعالیت پیوسته بسته شد و امروز، تنها خاطراتی از دوران حضور بهیاد ماندنی ارمنیان در این شهر در منابع تاریخی و حافظه جمعی قزوینیان باقیمانده است.
در سال 1900 میلادی ارامنه قزوین یک دبستان پسرانه با 20 دانشآموز داشتند و در سال 81 پرونده مدرسه ارامنه قزوین پس از 95 سال فعالیت پیوسته بسته شد و امروز، تنها خاطراتی از دوران حضور بهیاد ماندنی ارمنیان در این شهر در منابع تاریخی و حافظه جمعی قزوینیان باقیمانده است.
گزارش نشریه تقاطع شماره 36| برخی منابع، نخستین تاریخ مهاجرت ارمنیان به قزوین را سال 1605 میلادی میدانند. در این سال بخش کوچکی از ارامنه که از ارمنستان کوچ داده شده بودند، در این شهر ساکن میشوند. از این زمان تا سال 1707 میلادی که «کرنی لوبروین» در سفر به قزوین، در خصوص ارامنه این شهر مینویسد: «ارامنه در این شهر زندگی میکنند و دارای یک نمازخانه کوچکی (شاپل) هستند که از دور شبیه کبوترخانه است...»، اطلاعات اندکی درباره آنان در منابع مختلف ذکر شده است.
اولین مدرسه ارامنه قزوین با 20 دانشآموز
ارمنیان مهاجر به قزوین، در آغاز، حوالی «دروازه رشت» در محله قُیمیدان را برای سکونت برگزیدند، اما بر پایه اسنادی که در آرشیو کلیسای وانک جلفای اصفهان نگهداری میشود، در سال 1881 میلادی، ناصرالدین شاه قاجار با واگذاری قطعه زمین نسبتاً بزرگی برای بنای کلیسا در شمال شرقی شهر واقع در بخش شمالی محله پنبهریسه (خیابان طالقانی کنونی) موافقت کرد. نامههای متعددی، که امضای «جماعت ارامنه ساکن در دارالسلطنه قزوین» و «فدویان جماعت ارامنه سکنه قزوین» را دارند نشان میدهد ارامنیان پس از هشت سال هنوز هم درصدد فراهم آوردن اعتبار لازم برای برپا کردن کلیسا بودند. آنان پیش از آن کلیسای کوچک خشت و گلی در خیابان تهران، حوالی دروازه داشتند که گویا بر اثر آتشسوزی از میان میرود.
طبق گزارش موجود در آرشیو کلیسای وانک، در سال 1900 میلادی 40 خانوار ارمنی شامل 254 نفر در شهر قزوین زندگی میکردهاند و دارای دبستان پسرانهای بودهاند که 20 دانشآموز در چهار کلاس به آموختن مشغول بودند. بودجه این دبستان در سال دویست تومان بوده است. این مدرسه، کتابخانهای داشته که یکصد جلد کتاب را در خود جای میداده است.
همچنین براساس اسناد آرشیو کلیسای جلفای اصفهان، تا سال 1906 میلادی مدرسه ارامنه قزوین سالیانه شصت تومان از خلیفهگری ارامنه در جلفا دریافت میکرده و زبان فرانسه بهعنوان زبان بینالمللی در این مدرسه تدریس میشده است. در سال 1907 میلادی تعداد دانشآموزان مدرسه به 53 نفر میرسد. در این تاریخ، حدود بیست نفر از بزرگسالان نیز به تفاوت در کلاسها حضور یافته و به فراگرفتن درسها میپرداختند. از طرف مدرسه ارامنه، جهت آشنایی دانشآموزان با طبیعت هرازچند گاهی گردش علمی ترتیب داده میشد. در آن زمان انجام هرگونه تنبیهبدنی در مدرسه ممنوع بود.
از مدرسه ملی وارتانیان تا دبستان رفیع
کشیش «هاروتیون درمسروبیان» در کتاب خاطرات زندگی خود، پایهگذاری رسمی مدرسه را در سال 1908 میلادی ذکر میکند و نام آن را «مدرسه ملی وارتانیان» مینویسد.
این درحالی است که به نوشته مهندس هاکوپیان، «با ازدیاد نفوس ارامنه و با توجه به اینکه آنان منطقه دروازه رشت [محله قُی میدان] را رها نموده و در حوالی دروازه تهران [دروازه جدید و نه دروازه قدیمی] واقع در شرق قزوین [محله راهچمان] متمرکز شده بودند، بنا به درخواست یکی از تجار ارمنی بهنام «برخورداریان» با اجازه مقامات دولتی، محدودهای واقع در خیابان اصلی شهر، که قبلاً خیابان شاه نامیده میشد و بعد از انقلاب تبدیل به خیابان طالقانی شد، انتخاب و خریداری گردید و بلافاصله با خودیاری ارامنه اقدام به احداث ساختمانی مرکب از ده باب اتاق و یک سالن بزرگ نمودند که احتیاجات کلیسا برای نمازخانه و مدرسه شش کلاسه را برطرف مینمود در طول سالهای بعد هیات مدیره کلیسا و مدرسه با احداث 12 باب مغازه بر خیابان و مستغلات درآمدداری نیز برای مدرسه و کلیسا احداث نمود».
اکثر آموزگاران و مدیران مدرسه ارامنه که دومین مدرسه با روش تعلیمات نوین در قزوین بود، غیرمحلی بودند و از مراکز دیگر مثل تبریز یا اصفهان یا تهران دعوت بهکار میشدند. طبق گزارشی در سال 1912 میلادی (1291 خورشیدی)، مدرسه دارای 5 کلاس و 51 دانشآموز بوده که 25 نفر پسر و 26 نفر دختر بودهاند. کادر تعلیماتی مدرسه مرکب از یک مدیر و چهار معلم بوده است که یکی از معلمین برای تدریس زبان و ادبیات فارسی بهنام آقای «شیخ عبدالکریم» بود و بقیه سه نفر 2 نفر مرد و یک نفر خانم در مدرسه تدریس مینمودند.
مدیریت مدرسه در این تاریخ با آقای «همایاک آواکیان» بوده و معلمین یادشده عبارت بودند از خانم ساتنیک گریگوریان و آقایان خاچاطور گریگوریان و ملکم هاکوپیان. مواد تدریس شده در مدرسه نیز عبارت بود از زبان ارمنی، حساب، اخلاق، علم الاشیاء، رسم فنی برای پسران، گلدوزی و خیاطی برای دختران، مشق خط، هنرهای دستی، سرود، تاریخ بشر ماقبل تاریخ، جغرافیا، تاریخ اسطورهای، تاریخ طبیعی و نقاشی.
سالنامه ارامنه ایران در سال 1927 میلادی تعداد ارمنیان قزوین در آن سال را بیش از 560 نفر ذکر کرده و درباره مدرسه ارامنه این شهر نوشته است: «قزوین دارای یک مدرسه ارامنه به نام «س. وارتانیان» است. بودجه سالیانه آن 26 هزار ریال میباشد. این مدرسه دارای چهار کلاس با 50 دختر و 72 پسر دانشآموز است. کادر آموزشی از 6 معلم زن و مرد تشکیل شده و مدیر مدرسه «آ. در وارتانیان» میباشد. مدرسه دارای گروه پیشاهنگی است. کتابخانه نامرتبی دارد که اکثر کتابهای آن مفقود شده و تعداد مطالعه کنندگان نیز بسیار کم است».
روزنامه بازپرس قزوین هم در شماره 9 سال 1304 خورشیدی از برگزاری جشن در مدرسه ارامنه قزوین به مناسبت بر تخت نشستن رضا شاه پهلوی خبر داده است. مسئولین مدرسه در آن زمان، ناظم کل بارون میکائیل خان و بارون سهراب خان بودهاند.
دو سال پس از این اتفاق، اول دی ماه سال 1306 خورشیدی، برحسب امر رئیس اداره معارف قزوین، دو مامور با مراجعه به مدرسه ارامنه، درب مدرسه را بسته و مهلت 10 روزهای به «الکسان در وارتانیان» مدیر مدرسه میدهند تا نسبت به اجرای دستورات وزارت معارف در تدریس قرآن و شرعیات در مدرسه اقدام نماید.
اعتراض به بستن مدرسه ارامنه قزوین
این اقدام با واکنشهای مختلفی روبهرو شد. از جمله، مطلبی زیرعنوان «مدرسه ارامنه هم» در شماره 388 روزنامه اطلاعات به تاریخ دوم دیماه 1306 خورشیدی منتشر گردید که به عمل «معارف» اعتراض شده است:
«دیروز خبری در روزنامه شریفه کوشش جلب توجه مرا کرد. این خبر در یک نظر سطحی خیلی ساده بهنظر میآمد و خبر این بود که، (دیروز بر حسب امر اداره معارف قزوین دو نفر مأمور به مدرسه ارامنه رفته، درب مدرسه را بسته شاگردها هم به اولیای خودشان مراجعه نموده، قصد داشتهاند به هیات اجتماع به تلگرافخانه بیایند، ولی حکمران ممانعت نموده و ده روز به آنها مهلت داده است. ارامنه هم توسط نماینده خودشان تلگرافی به طهران مخابره و دادخواهی نمودهاند.) قرائت این خبر بهکلی مرا دچار حیرت و تحیر کرد و تعجب کردم از اینکه به چه مناسبت اداره معارف امر به بستن مدرسه میدهد! ولی یک مرتبه متوجه متحدالمآل وزارت معارف و اجرای مواد پروگرام وزارت معارف در مدارس خارجی گردیده و قضیه را تا آخر دانستم و یقین کردم که مدرسه ارامنه قزوین هم در قبال مدارس آمریکایی اصفهان، همدان، آذربایجان و سایر نقاط ایران و همچنین سایر مدارس خارجی بسته شده است.
اما در عین اینکه قضیه را به شکل فوق پیش خود حل کرده بودم متوجه نکته دیگری شدم و این بود که مدرسه ارامنه یا مدرسه کلدانیها و غیره از مدارسی نیست که فارسی زبانان یا اهالی مسلمان ایران داخل باشند و اگر هم باشند خیلی کم و این مدارس مخصوص ارامنه اتباع ایران میباشد؛ بنابراین چطور ممکن است مدارس ارامنه را هم وادار کرد متحدالمال وزارت معارف را که شرعیات هم یکی از مواد آن است، قبول کنند.
شنیدهام در تعقیب متحدالمال سابق، متحدالمال دیگری به این قبیل مدارس که از جمله مدارس ارامنه است، صادر شده که پروگرام را باید قطعاً به موقع اجرا گذارند، منتها قرآن و شرعیات را فقط به محصلین ایرانی تدریس نمایند و برای زبان طایفگی خودشان هم اجازه داده شده است کلاسی تأسیس کنند!
این متحدالمال ثانوی گرچه ترمیمی شده و برای تدریس زبان طایفهگی مفری قائل شدهاند، ولی باز باعث تعجب است. زیرا مدارسی که از طرف ارامنه تبعه ایران و بهنام ارامنه و برای خود اطفال ارامنه در ایران تشکیل میگردد و اطفال مسلم ایرانی هیچ نیست و اگر هم باشد محدود به چند نفر چطور ما میتوانیم به آنها بقبولانیم که قرآن و شرعیات را جزو پروگرام خود قرار داده و درس بدهند.
این مساله را هم میدانم که در مدارس ارامنه اطفال مسلمان ایرانی داخل نمیشود و اگر هم وارد شوند فوقالعاده کم و شاید در تمام مدارس ارامنه ایران بیش از 10 نفر ایرانی مسلمان نباشد و مدارس ارامنه مخصوص خود ارامنه است و قطعاً معلمین این قبیل مدارس هم خارجی میباشند. نظر تقدسی را هم داشته باشیم چطور در مدرسهای که تمام اولیای آن خارجی مذهب است ما راضی میشویم قرآن و شرعیات خودمان را بهدست آنها داده به اطفال مدرسه تدریس کنند. آیا حقیقتا این اقدام عملی است؟ آیا اگر آنها هم قبول کنند ما میتوانیم مطمئن باشیم که از عهده برخواهند آمد! واقعاً فکر میکنیم که دیگران با چه نظر به ما نگاه خواهند کرد؟
در هر صورت قرائت این خبر و استماعات دیگر مرا بر آن واداشت که نسبت به این موضوع تحقیقات بیشتری کرده، حقیقت قضایا را بفهمم و واقعاً اگر قضیه بههمین سادگی باشد یعنی فقط برای اینکه اولیای مدرسه ارامنه قزوین تدریس قرآن و شرعیات را در مدرسه خود عملی نمیدانستهاند یا نمیتوانستهاند تمام مواد متحدالمال را قبول کنند اداره معارف امر به بستن آن مدرسه داده است تصور میکنم این یک کار قابل مطالعه بوده است.
علیایحال امیدوارم وزارت جلیله معارف متوجه این نکات بوده و اقدامات اصلاحی خود را نوعی مجرا دارد که موجب انحلال و بسته شدن و تقلیل مدرسه نگردد و برای این قبیل مدارس که مخصوص خود اتباع خارجه ایران است تسهیلاتی فراهم آورده تا دچار مشکلاتی نشوند که منجر به بسته شدن گردد».
ارامنه قزوین و نخستین مدرسه راهنمایی
یادداشتهای کشیش «درمسروبیان» درباره وضع مدرسه در سال 1927 میلادی که بهنظر میرسد مربوط به زمان بازگشایی آن باشد، نشان میدهد ریاست مدرسه در آن سال به «دکتر باغدیک میناسیان» که روانشناس بوده، واگذار میگردد. او علاوه بر دوره ابتدایی، مدرسه «راهنمایی تکمیلی و عملی» را که بعد از دوره ابتدایی قرار داشت، تاسیس میکند. این مدرسه راهنمایی دارای 22 دانشآموز بود و فقط دو سال فعالیت آن ادامه یافت.
در سال تحصیلی 1314-1313 خورشیدی، پیرو بخشنامه وزارت فرهنگ وقت، نام مدرسه از «وارتانیان» به «رازی» تغییر داده میشود. مدرسه به صورت دخترانه و پسرانه بود و آموزگاران خوبی در آن به آموزش مشغول بودند. در گزارش کشیش «درمسروبیان» تعداد شاگردان مدرسه ارامنه با توجه به تغییرات مربوط به تعداد ارامنه ساکن قزوین بین 120 تا 300 در نوسان ذکرشده است.
در سال تحصیلی 1323-1322 خورشیدی مدرسه ارامنه قزوین براساس برنامه تنظیمی وزارت فرهنگ بازگشایی میگردد نام مدرسه به «رفیع» تغییر داده میشود؛ خانم تسلیمی بهعنوان مدیر مدرسه و «آرمناک پوخاریان» به عنوان مسئول درسهای ارمنی برگزیده میگردد. این مدرسه مانند دیگر مدارس ارمنی دارای مشکلات فراوانی مانند کمبود آموزگار و کتابهای درسی بود و سطح علمی آن نسبت به گذشته پایین میآید، با این حال مدرسه تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی بدون تعطیلی به کار خود ادامه میدهد.
پس از سال 1357، دانشآموزان پسر دبستان رفیع به «دبستان شهیدی» انتقال یافت و مدرسه در دو نوبت «رفیع 1» و «رفیع 2» بهصورت دخترانه به فعالیت خود ادامه داد، اما در سال تحصیلی 1381- 1380 منحل شده و دانشآموزان آن به دبستان «سرگرد معصومی» و «دبستان عبدالرزاقی» میشوند. با این اتفاق، پرونده مدرسه ارامنه قزوین پس از 95 سال فعالیت پیوسته بسته شد و امروز، تنها خاطراتی از دوران حضور بهیاد ماندنی ارمنیان در این شهر در منابع تاریخی و حافظه جمعی قزوینیان باقیمانده است.
منابع:
1- سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، پرویز ورجاوند، نشر نی، 1377، دفتر دوم.
2- Voyages de cornelle le Bruyn Pat Ia Moscove, en Perse, Tome IV. PP. 202-203
3- معارف قزوین بر مبنای تصاویر (از سال 1282 تا سال 1357 خورشیدی)، ابراهیم صفاری، ناشر مینودر، 1397.
4- معارف قزوین بر مبنای تصاویر (از سال 1357 تا سال 1383 خورشیدی)، ابراهیم صفاری، ناشر مینودر، 1398.
5- تاریخچه فرهنگ و مدارس سرزمین قزوین بر مبنای تعلیمات نوین، سیدمحمد دبیرسیاقی، ابراهیم صفاری، انتشارات حدیث، 1380.
انتهای پیام/