پیشینه تئاتر قزوین را به دوره صفویه نسبت میدهند، اما اگر نمایشنامههای مذهبی اجرا شده در این دوره را در نظر نگیریم و قدمت طولانی شبیهخوانی (تعزیه) را هم نادیده بگیریم، میتوان نمایشهای روحوضی دوره قاجاریه را سرآغاز هنر نمایش در شهر قزوین دانست.
پیشینه تئاتر قزوین را به دوره صفویه نسبت میدهند، اما اگر نمایشنامههای مذهبی اجرا شده در این دوره را در نظر نگیریم و قدمت طولانی شبیهخوانی (تعزیه) را هم نادیده بگیریم، میتوان نمایشهای روحوضی دوره قاجاریه را سرآغاز هنر نمایش در شهر قزوین دانست.
یادداشت نشریه تقاطع شماره 20 | پیشینه تئاتر قزوین را به دوره صفویه نسبت میدهند، اما اگر نمایشنامههای مذهبی اجرا شده در این دوره را در نظر نگیریم و قدمت طولانی شبیهخوانی (تعزیه) را هم نادیده بگیریم، میتوان نمایشهای روحوضی دورهی قاجاریه را سرآغاز هنر نمایش در شهر قزوین دانست. بداههپردازی، سادهلوحی شخصیت اصلی در کنار مهربانی، بهره از طنز برای بیان مفاهیم انتقادی (اگر چه سطحی)، از ویژگیهای بارز این نمایشها بود که شباهت زیادی با آنچه داشت که بعدها به «سیاه بازی» معروف شد.
این نمایشهای شادیبخش، مضحک و سرگرم کننده در قزوین توسط گروههای چند نفره حرفهای و بر اساس موضوعات برگرفته از قصهها و طنزهای متداول، آمیخته با رقص و موسیقی سنتی شاد اجرا میشد. گروههای مردانه این نوع نمایش با خلق شخصیتهای سیاه و حاجی، خیمهشببازی، لال بازی، سیاهبازی و دلقک بازی، در مجالس عروسی و بزمهای شادمانه خانگی در روی حوضی که با تخته می پوشاندند و روی آن را با قالی و قالیچه فرش کرده و اطراف آن را میآراستند به اجرای نمایش میپرداختند و به همین دلیل، این نوع نمایش را رو حوضی میگفتند.
به نوشته محمدباقر آصفزاده در «قزوین در گذرگاه هنر»، بازیگران نمایش روحوضی، بیشتر در نقش حاجی بازاری خسیس و پسرش که جوانی هرزه بود و پیرمردی کلاهبردار که چند زن داشت و همانند آنها روی صحنه میآمد، ظاهر میشدند و شخصیت اصلی نمایش را «سیاه» که نوکری سادهدل، ولی زیرک بود بر عهده میگرفت و هر چند از آقا و ارباب خود بیم داشت، ولی صریح حرف میزد و با شوخی و طنازی پاسخ میگفت.
آنگونه که در برخی منابع از جمله کتاب «سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین» نوشته دکتر پرویز ورجاوند آمده، از جمله معروفترین دستههای نمایش روحوضی قزوین، دسته حسین رنگرز از اهالی محله «راه ری» بود که شیرینکاریها و بذلهگوییهای حسین رنگرز مورد توجه بیشتر مردم قزوین قرار داشت. او بیشتر در نمایشهای خود در لباس یک روستایی سادهدل و تیرهبخت ظاهر میشد. در گروه او، اشخاصی همچون اصغر کاهو نازی و ابراهیم ماتی بازی میکردند. سید حسین سبیل نیز یکی دیگر از چهرههای معروف نمایشهای روحوضی بود که همراه با حسین رنگرز نقش سیاه را بازی میکرد.
شیخ محمدعلی شمس نیز از دیگر چهرههای معروف کمدی قزوین بود. او که عمامه بر سر داشت در اجرای برنامههایش از انجام هیچ کاری فروگذار نمیکرد و میکوشید تا به هر وسیلهای که شده مورد توجه قرار بگیرد و بتواند حاضران را بخنداند. شیخ محمدعلی بیشتر به محفل بازاریها و اعیان و اشراف دعوت میشد و برنامههای کمیک خودش را در این محافل و مجالس اجرا میکرد. نکته جالب اینکه، او علاوه بر اجرای برنامه در مجالس جشن و شادی، هم در پای منبر میخواند و هم در عدلیه وکالت میکرد.
دسته حاج علی هم از دستههای معروف نمایشی قزوین بود. خود حاج علی ویولن مینواخت، اما در دسته او، جلال رشتی و علی رشتی دو بازیگر نقشهای کمدی قزوین در دوره قاجاریه، صورتشان را بند میانداختند و با آرایش و لباس زنانه در نقش زنان بازی میکردند و بنا به وضعیت مجلس میرقصیدند. دسته همرنگ نیز از جمله دستههایی بود که مردان با لباس زنانه در برنامههای مختلف حضور مییافت و با انجام نمایشهای کمیک، باعث شادی و سرگرمی حاضران میشد. همرنگ بعدها به کار عکاسی پرداخت و از کارهای نمایشی کناره گرفت.
از «تیپ»های کمدی مورد توجه مردم قزوین همچنین میتوان از «تقی کرمو» از اهالی محله «راه ری» نام برد که بهخاطر نوع کارهای نمایشیاش، نزد مردم به این نام معروف شده بود. او که در نمایشهای مختلف در نقش مردی یهودی و شرابفروش به روی صحنه میرفت با لهجه خاص خودش موجبات شادمانی مردم را فراهم میکرد.
از دیگر بازیگران مشهور قزوین، «حسن مسخره» بود که به دلیل همین شهرت به دربار ناصرالدین شاه قاجار نیز راه یافت و بسیار مورد توجه او قرار گرفت، اما بر اثر سعایت زنان دربار و کریم شیرهای و مهدی حمال (دو تن از رقبای تهرانی او) به قزوین تبعید شد.
افرادی چون «سید علی گلستانی»، «جلال رقاص»، «حسین قمی» و... در گروههای مردانه و «صغری کوره»، «ملا فاطمه» و «مهری مهلقا» در گروههای زنانه از جمله افراد معروف دوران اوج نمایشهای خانگی کُمیک در قزوین بودند که اجراهای زنان در محافل زنانهای چون عقدکنان، عروسی حمام، جشن عروسی، حمام زایمان، ختنهسوران و...، علاوه بر کارهای نمایشی که معمولا با پوشیدن لباس مردانه و نواختن تنبک و زدن طشت همراه بود به رقص و آواز نیز میپرداختند و موجبات سرگرمی حضار را فراهم میکردند.
در میان دستههای زنانه، دسته «صغری کوره»، نامیتر از دیگر دستههای نمایشی و مطربی زنان بود. این زن که یکی از معروفترین دستههای شهر قزوین را تشکیل داده بود، مدتی همسر آقاشیخ ابوالقاسم عزیزی از تجار معروف و معتمدان بازار بود که پس از جدایی از او، به کارهای مطربی و نمایشی روی آورد.
صغری خانم هم خوب ضرب میگرفت و هم در اجرای کارهای نمایشی کُمیک تواناییهای خاصی داشت. هنگامی که او ضرب میگرفت یا به کارهای نمایشی برای ایجاد شادمانی و سرور حاضران میپرداخت، دیگر زنان گروهش با تار و دایره او را همراهی میکردند. در این دسته همچنین دو سه بانوی رقاص نیز حضور داشتند و برای زنان حاضر در مجلس به هنرنمایی میپرداختند. اجراهای دستههای زنانه، صرفا مختص زنان بود و مردان را به آنها راهی نبود.
اما همزمان با اجراهای خانگی نمایش روحوضی، گروهی از فرهیختگان قزوینی متوجه هنر تئاتر به معنای واقعی آن که در غرب و سایر مراکز ایران مطرح بود، شدند و تلاش کردند با استفاده از آثار غربی به معرفی این هنر نمایشی به شکل دیگری بپردازند. نمایشنامههایی که این هنرمندان از سال 1303 در قزوین به اجرا درآورند چون با دکلمه و پیشپرده و بازیهای کمدی همراه بود با ایجاد انبساط خاطر در تماشاگران، با استقبال فراوانی روبه رو شد.
مشهورترین هنرمندان این دوره، «موسی خان»، «مرتضیخان»، «عباس خان غیاثوند»، «یوسف خان خاکپور» و «محمد حسن افراشته» بودند که با یاری «مرتضی خان فرهودی»، «سید هدایت ا... رضوی»، «مرتضی رضوی» و «قوامی» انجمنی به نام «پرورش» را تشکیل دادند و با اجرای نمایش، درآمد خود را به دانشآموزان بیبضاعت اختصاص میدادند.
انتهای پیام/