سرمایه اجتماعی، نیاز حیاتی حاکمیت

سرمایه اجتماعی، نیاز حیاتی حاکمیت
سرمایه اجتماعی، نیاز حیاتی حاکمیت
سرمایه اجتماعی بعد معنوی یک جامعه است و با توجه به ضرورت تقویت سرمایه اجتماعی و میزان اثر بخشی آن در همه عرصه‌ها، ایران امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به سرمایه اجتماعی دارد و در این راستا تلاش برای جلب رضایتمندی مردم می‌تواند راهگشا باشد.
سرمایه اجتماعی بعد معنوی یک جامعه است و با توجه به ضرورت تقویت سرمایه اجتماعی و میزان اثر بخشی آن در همه عرصه‌ها، ایران امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به سرمایه اجتماعی دارد و در این راستا تلاش برای جلب رضایتمندی مردم می‌تواند راهگشا باشد.

یادداشت نشریه تقاطع شماره 35 | امروزه در کنار سرمایه‌های انسانی و اقتصادی، سرمایه دیگری به نام «سرمایه اجتماعی» نیز مورد توجه قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی، یا بعد معنوی یک جامعه را می‌توان مجموعه‌ای از عناصر نظیر انسجام، اعتماد و هنجارها دانست که توجه به آن‌ها می‌تواند موجب افزایش همکاری افراد با یکدیگر شود. این سرمایه را غالباً با نرخ مشارکت افراد در زندگی جمعی و وجود عامل اعتماد در بین آنان بیان می‌کنند.

از آن‌جا که این امر در جامعه منجر به افزایش امنیت، سلامت روان آحاد شهروندان و کاهش بسیاری از آسیب‌های اجتماعی می‌شود، بی‌توجهی به آن‌ها نیز می‌تواند بحران‌های محتملی را رقم زده و هزینه‌های گزافی را بر گرده جامعه تحمیل نماید. در واقع‌ سرمایه اجتماعی را می‌توان در کنار سرمایه‌های اقتصادی و انسانی بخشی از ثروت ملّی محسوب کرد که بستر مناسبی را برای بهره‌برداری از سایر سرمایه‌ها فراهم می‌آورد. با توجه به اینکه سرمایه اجتماعی پدیده‌ای از پایین به بالا محسوب می‌شود، تقویت آن در هر کشوری منجر به افزایش امنیت عمومی، توسعه‌یافتگی، دفع تهدید‌های داخلی و خارجی و ایجاد مقبولیت و مشروعیت می‌گردد.

علاوه بر آن مسأله اعتماد بین مردم و حکومت یکی از مباحث قابل‌توجه در ایجاد سرمایه اجتماعی است، چرا که غالباً افراد جامعه از کسانی که مورد اعتمادشان هستند حرف‌شنوی بهتری داشته و به‌تبع آن در این جوامع، حکومت‌ها کیفیت بهتری دارند. درواقع می‌توان گفت که هرچه تعامل حاکمیت با مردم و اعتماد و مشارکتی که شاخص سرمایه اجتماعی است فی‌مابین آن‌ها بیشتر باشد به‌طور حتم  گسست بین دولت و ملت‌ سخت‌تر خواهد بود.

بررسی‌ها نشان داده که ارزش‌ها و هنجارهای مشترک می‌تواند سطح خشونت در جامعه را کاهش داده و یا در سطح پایین نگه دارد، در نتیجه تقویت آن می‌تواند تا میزان قابل توجهی از وقوع جرائم و آسیب‌های اجتماعی پیشگیری کند، چرا که جامعه‌ای که در آن میزان جرم و آسیب‌ها بیشتر باشد، سرمایه اجتماعی پایین خواهد بود. تقویت این سرمایه می‌تواند پذیرش اجتماعی و همکاری‌ها را در جامعه افزایش داده و منافع جمعی، قانون‌پذیری و حاکمیت قانون را تقویت کند.

در ایران باتوجه به پیشینه تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، همواره این سرمایه با نوسان همراه بوده، به‌طوری‌که در برخی از مواقع خاص و بحران‌های پیش آمده، همدلی و همراهی بسیار قوی‌ای شکل گرفته است و سیگنال‌های بسیار مثبتی از خود نشان داده، ولی در ادامه به‌جهت کم‌توجهی سیر نزولی به خود گرفته است.

همراهی یک‌پارچه مردم در پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین رشادت‌ها و از خودگذشتگی‌های آنان به‌ویژه در هشت سال دفاع مقدس مصداق روشنی از اوج سرمایه اجتماعی بین مردم و حاکمیت بود که متاسفانه در سال‌های پس از آن، این مساله به‌دلایل مختلف از جمله عدم تدبیر به‌موقع، عدم شفاف‌سازی موضوعات مختلف، احساس بی‌عدالتی و عدم اقناع افکارعمومی مورد غفلت قرار گرفته است و این سرمایه گرانبها نه تنها ارتقا نیافته، بلکه متاسفانه روز به روز به‌دلایل پیش گفته و همچنین نزول شاخص‌های اقتصادی، تورم، دشواری معیشت مردم، مشکلات حوزه درمانی و کم‌توجهی به مطالبات مردم باعث شده که اعتماد و امید به آینده به‌طور جدی آسیب ببیند.

آشکار است که «امید اجتماعی»، می‌تواند سرمایه اجتماعی را نیز ترمیم کرده و اعتماد به آینده‌ای روشن را ترسیم ‌نماید، و به‌هر میزان این امیدواری کمرنگ باشد به‌تبع آن همراهی مردم و مشارکت ملی هم کمتر شده و در نتیجه نارضایتی عمومی شکل می‌گیرد.

از آن‌جا که تحمل و مدارا، همواره بخشی از هویت و فرهنگ ما ایرانیان بوده و در آموزه‌های دینی نیز بر آن تاکید شده است چه‌بسا اگر با تدبیر به‌موقع و همراهی با قاطبه مردم، برای مطالبات آنان چاره‌سازی شود در مواقع بروز مشکلات و بحران‌های احتمالی، مردم با متانت و صبوری میدان‌دار گذر از این‌گونه شرایط می‌شوند.

به‌نظر می‌رسد برای بهبود وضعیت سرمایه اجتماعی نباید در جست‌وجوی راه‌حل‌های موقت و کوتاه مدت بود، بلکه این امر، نیازمند نگاهی راهبردی است. وقتی مسأله‌ای با کنکاش و ریشه‌‌یابی حل نشود مشکلات در صورت‌های مختلف خود را نشان خواهند داد؛ به‌طوری‌که می‌توان یکی از دلایل کاهش مشارکت مردم در انتخابات گذشته، که خود از مصادیق سرمایه اجتماعی کشور محسوب می‌شود را نارضایتی از عملکرد برخی از متولیان و دستگاه‌ها و پاسخگو نبودن آن‌ها دانست.

از آن‌جا که سرمایه اجتماعی در یک بازه زمانی طولانی و به‌سختی ایجاد می‌شود، ولی تخریب آن به‌سرعت انجام می‌گیرد، پر واضح است به میزانی که وعده‌ها و عملکردهای متولیان امر در عرصه‌های مختلف محقق شود به‌دنبال آن اعتماد و ترمیم سرمایه اجتماعی نیز شکل می‌گیرد. با توجه به ضرورت تقویت سرمایه اجتماعی و میزان اثر بخشی آن در همه عرصه‌ها، ایران امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به سرمایه اجتماعی دارد و در این راستا تلاش برای جلب رضایتمندی مردم می‌تواند راهگشا باشد.

مهم‌ترین وظیفه حاکمیت در شرایط فعلی این است که تمام تلاش خود را در جهت اعتمادسازی، شفافیت و اقناع افکارعمومی در همه عرصه‌ها به‌کار گیرد. این مفهوم نه‌تنها جایگاه ویژه‌ای در تسهیل امور اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی با کمترین هزینه خواهد داشت، بلکه سلامت بهداشت روان جامعه را نیز ارتقا خواهد داد که در بطن خود نوعی ارزش ذاتی برای فرد و جامعه محسوب می‌شود. بنابراین به هر میزان اعتماد عمومی افزایش پیدا کند، نقش مهم‌تری را می‌تواند در تحقق‌بخشی به اهداف دیگر جامعه ایفا نماید.

علاوه بر آن، حاکمیت با بسترسازی مناسب برای طرح مطالبات مردمی، شرایطی را فراهم نماید که گروه‌های اجتماعی بتوانند نیازها، مشکلات و خواسته‌های خود را بدون نگرانی ابراز و آن‌ها را تا حصول نتیجه پیگیری نمایند. چرا که یک حکومت مردم‌سالار، نه‌ تنها درخواست‌های شهروندانش را مورد توجه قرار می‌دهد؛ بلکه اقدامات مؤثری نیز برای برآوردن این مطالبات به‌عمل می‌آورد.

در این صورت، همراهی و همدلی مردم با حاکمیت با درک و لمس عدالت اجتماعی به‌دور از هرگونه تبعیض و ناعدالتی، افزایش یافته و طبیعتاً سرمایه اجتماعی نیز تقویت می‌شود. به‌ویژه آن که در شرایط فعلی که رسانه‌های معاند و بدخواهان نظام اسلامی درصدد تاثیرگذاری بر افکارعمومی و ایجاد تفرقه هستند، ضرورت اعتمادسازی و اقناع افکارعمومی در موضوعات مختلف دوچندان شده، چرا که تاب‌آوری اجتماعی زمانی ایجاد می‌شود که اطمینان و اعتماد دو جانبه وجود داشته باشد، لذا کاهش فاصله دولت و ملت عاملی مهم برای خروج از این شرایط و تقویت سرمایه اجتماعی خواهد بود.

هرچند که بازگشت اعتماد و امیدِ خدشه‌دار شده، کار آسانی نیست، ولی حداقل می‌توان امید داشت با بازنگری سیاست‌های گذشته و اتخاذ رویکرد اعتمادساز و مردمی‌سازی اقدامات، جامعه به این نتیجه برسد که حاکمیت در راستای حل مشکلات آنان و مطالباتشان گام برمی‌دارد و این اتفاق سبب ارتقاء اعتمادعمومی، امید و سرمایه اجتماعی در ایرانی آزاد و سربلند خواهد شد.


انتهای پیام/

https://www.titrqazvin.ir/news/18312

مطالب پیشنهادی از سراسر وب