وقتی سخن از چالشهای ایران در سال جدید میشود بلافاصله بحث نابسامانیهای اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم در بسیاری اذهان تداعی میگردد؛ این در حالی است که در جهان به هم پیوستهی امروز، به جرات میتوان گفت ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی داخلی نیز در سیاست خارجی و روابط بینالمللی کشور نهفته است؛ هر چند این مسأله بهمعنای کم اهمیت جلوه دادن ناکارآمدیهای مدیریتی و ضعف و معیوب بودن نهادهای اجرایی و نظارتی داخلی نیست.
وقتی سخن از چالشهای ایران در سال جدید میشود بلافاصله بحث نابسامانیهای اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم در بسیاری اذهان تداعی میگردد؛ این در حالی است که در جهان به هم پیوستهی امروز، به جرات میتوان گفت ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی داخلی نیز در سیاست خارجی و روابط بینالمللی کشور نهفته است؛ هر چند این مسأله بهمعنای کم اهمیت جلوه دادن ناکارآمدیهای مدیریتی و ضعف و معیوب بودن نهادهای اجرایی و نظارتی داخلی نیست.
تحلیل نشریه تقاطع شماره 34 | از این منظر، تجربههای جهانی نشان داده که اتخاذ رویکرد تقابل با دنیا و ساز مخالف زدن در فرایند همکاریهای منطقهای و بینالمللی، یکی از جدیترین عواملی است که سبب شکلگیری اجماع جهانی بر ضد یک کشور و اعمال انواع تحریمها و فشارها علیه آن میشود. بهطور ویژه در مورد ایران، علاوه بر مسائل فوق، بروز تنشهای داخلی و کاهش سطح سرمایه اجتماعی نیز مزید بر علت گردید و سبب شد تا کشورمان در اواخر سال 1401، با یکی از شدیدترین تنگناهای بینالمللی مواجه گردیده و فشارهای متنوعی را از جانب کشورهای مختلف، متحمل شود.
ضرورت توسعه روابط با عربستان
با این وجود، بهبود روابط ایران و عربستان سعودی و البته سرعت وقوع آن که با مساعی جمیله چین صورت گرفت و سبب شد دو کشور کلیدی منطقه غرب آسیا پس از گذشت قریب به هفت سال روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند، نقطه عطفی در شرایط نابسامان سیاست خارجی کشور بود و انتظار میرود توسعه این روابط در ابعاد مختلف، در سال 1402 بتواند به تغییر محیط و شرایط منطقه و حتی جهتگیریهای بینالمللی قدرتهای بزرگ به نفع ایران کمک کند.
از منظر راهبردی، آشتی سیاسی ایران و عربستان میتواند منشأ تحولات مثبتی در ابعاد گوناگون شود و پتانسیل همکاریهای دوجانبهای که تاکنون به واسطه دخالت قدرتهای فرامنطقهای و اختلافات سیاسی- ایدئولوژیک دو کشور معطل مانده بود را فعال کند. در این راستا، خیزش ایران برای عضویت در شورای همکاری خلیج فارس و تبدیل این سازمان به یکی از مؤثرترین پیمانهای امنیت منطقهای، باید جزو اولویتهای کلیدی باشد.
ساماندهی به وحدت رویه و سیاست خارجی هماهنگ بین کشورهای متعلق به جهان اسلام و ایجاد یک هماهنگی و همسویی در پیگیری منافع و اهداف مشترک جهان اسلام و ایجاد صلح و همکاری منطقهای باید از دیگر برنامههای ایران و عربستان در سال جدید باشد.
البته این بهبود روابط بین دو کشور کلیدی منطقه غرب آسیا میتواند نتایج و دستاوردهای منطقهای گستردهتری داشته باشد و در صورت مدیریت صحیح، به بهبود روابط جمهوری اسلامی ایران با سایر همسایگان بهخصوص همسایگان عرب نیز کمک کند. تا کنون گامهای مؤثری برای بهبود روابط با امارات متحده عربی و بحرین برداشته شده و لازم است این فرایند در روابط با سایر کشورهای عربی نیز دنبال شود.
توسعه روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس، جدای اهمیتی که فینفسه دارد، به رفع یکی دیگر از معضلات جدی سیاست خارجی کشور، یعنی توسعه پیمان ابراهیم و افزایش نفوذ رژیم صهیونیستی در مرزهای جنوبی ایران نیز کمک میکند و میتواند سبب توقف و حتی فروپاشی این پیمان خطرناک شود. البته پر واضح است که رژیم اسرائیل تلاش زیادی برای برهمخوردن این روابط خواهد کرد؛ بنابراین یکی از چالشهای اساسی ایران در سال جدید مدیریت درست روابط با همسایگان عرب و جلوگیری از تیره شدن مجدد روابط با این کشورها خواهد بود.
کریدور زنگزور و خدشه به منافع ملی ایران
مسائل قفقاز، از جمله درگیری جمهوری آذربایجان با ارمنستان و بهخصوص رویکرد غیر سازنده باکو نسبت به ایران هم از دیگر موضوعات اساسی در سیاست خارجی ایران در سال 1402 خواهد بود. از زمان جنگ قرهباغ در سال 2020 حکومت باکو با تحریک رژیم اسرائیل تلاش عمدهای برای قطع ارتباط مرزی ایران با ارمنستان و ضربهزدن به منزلت ژئوپلیتیک ایران انجام داده است.
ایجاد کریدور زنگزور که در صورت اجراییشدن لطمه بزرگی به منافع و موقعیت ژئوپلیتیک ایران خواهد زد، چالش عمدهای در سیاست خارجی کشور محسوب میشود. همچنین بعد از حادثه عجیب حمله به سفارت آذربایجان در تهران و تصمیم به تخلیه این سفارت توسط مقامات باکو، اهانتهای زیادی به صورت رسمی و نیمهرسمی علیه ایران و تمامیت ارضی کشور مطرح شده که تاکنون با خویشتنداری و صبوری ایران همراه بوده است.
بر این اساس، با توجه به نفوذ روزافزون اسرائیل در آذربایجان و تحرکات این رژیم برای ایجاد اختلاف بین کشورهای منطقه، ضرورت دارد جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ یک رویکرد فعال و بازدارنده نسبت به حلو فصل این بحران نیز اقدام کند.
تهدیدات روزافزون طالبان و سیاست مدارا
بحران افغانستان و رویکرد طالبان نسبت به زنان، شیعیان و مدارس و مکاتب آنها و نیز حقآبه هیرمند از دیگر مسائل جدی است که در سال 1402 باید تدبیری برای آن اندیشیده شود. در این راستا هر چند حفظ ارتباط و تلاش برای جهت دهی به سیاستها و تأثیرگذاری بر گروه طالبان از سوی ایران ضروری است؛ اما نکته مهم این است که قرار گرفتن در لیست کشورهای حامی طالبان، خطری برای پرستیژ و اعتبار منطقهای و جهانی ایران محسوب میشود و از حمایت افکار عمومی داخلی نیز برخوردار نیست؛ بهویژه اینکه این گروه از لحاظ هویتی، مذهبی و ایدئولوژیک با فرهنگ و تمدن ایرانی اختلافات اساسی دارد.
این گروه علیرغم سیاستهای اعلامی، در مدت نزدیک به دو سالی که بر سر کار آمده، هر جا توانسته مزاحمتهای مرزی برای ایران ایجاد کرده و تخصیص حقآبه هیرمند به کشورمان را با مشکل مواجه ساخته است. بر این اساس بهنظر میرسد سیاست مُدارای صرف با این گروه به مصلحت نخواهد بود و تهدیدات و مزاحمتهای آنها علیه کشورمان را افزایش میدهد.
در سطح منطقهای، پیگیری بحرانهای زیستمحیطی مشترک با کشورهای همسایه همچون بحران گردوغبار، خشکسالی و سدسازیهای بیرویه برخی از این کشورها نیز در کنار سایر موارد گفته شده، لازم است جزو اولویتهای سیاست خارجی ایران در سال 1402 باشند.
احیای برجام و توازن در سیاست خارجی
اما در سطح بینالمللی، بیشک مهمترین چالش ایران در سال 1402 نیز همچون سالهای گذشته، موضوع پرونده هستهای و احیای برجام است. در شرایط کنونی که کشور تحت تحریم و فشارهای ظالمانه بینالمللی قرار دارد و این تحریمها به اقتصاد و تجارت کشور ضربات هولناکی وارد کرده، لازم است اقدام فوری توام با عزت، مصلحت و حکمت برای خروج از این وضعیت، احیای برجام و رفع تحریمهای ظالمانه صورت بگیرد و پس از آن تدابیری نیز برای خروج از لیست سیاه «اف ای تی اف» اندیشیده شود تا قطار اقتصاد کشور به ریل اصلی و طبیعی بازگردد و جامعه ایرانی بتواند با آرامش و ثبات بیشتری حرکت خود به سمت توسعه را تنظیم کند.
ایجاد تعادل و توازن در روابط خارجی کشور، سنگین نکردن ناموزون وزنه تعادلی سیاست خارجی به سمت شرق یا غرب و بازی متعادل با کارت همه کشورها و قدرتهای اثرگذار بینالمللی به منظور ایجاد رقابت بین آنها برای همکاری با ایران و بهرهگیری حداکثری از توافقات راهبردی با روسیه و چین از دیگر اولویتهای راهبردی سیاست خارجی ایران در سال 1402 است.
گذاشتن همه تخممرغها در سبد شرق و تحریک و دادن بهانه به غرب جهت دشمنی و خصومتورزی بیشتر علیه کشورمان، نه تنها فشار تحریمها و قطعنامههای سلسلهوار بینالمللی علیه ایران را بیشتر میکند و به تضعیف جایگاه کشورمان در سازمانهای معتبر بینالمللی منجر میشود، بلکه چین و روسیه را نیز به سمت بدعهدی در تعهداتشان با ایران و امتیازگیری از کشورمان سوق میدهد. بر این اساس، ایجاد توازن در سیاست خارجی و بهویژه حفظ فاصله با روسیه در جنگ اوکراین و پرهیز از هرگونه مشارکت و مداخله در این جنگ، باید از دیگر اولویتهای کلیدی سیاست خارجی ایران در سال 1402 باشد.
اما در نهایت آنچه هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی از مهمترین اصول موفقیت و پیشرفت یک کشور است، نگرش واقعبینانه نسبت به وضعیت موجود، شناخت دقیق چالشها و مشکلات و دلایل شکلگیری آنها و تلاش برای رفع این چالشها از طریق همکاری، همفکری و همافزایی با همه گروهها و طیفهای سیاسی جامعه است؛ نه منفیگرایی و نا امیدی صرف و نه خوشبینی سادهلوحانه و القای دروغین شرایط مطلوب، هیچ یک نمیتوانند کمکی به بهبود شرایط ایران و حرکت منظم و سازمان یافته به سمت پیشرفت و توسعه باشد.
و کلام آخر اینکه، اتخاد تدبیر لازم برای حل راه انسداد یافته مذاکره و چارهاندیشی در این خصوص میتواند فرصتی طلایی برای رفع زنجیره مشکلات مرتبط با تحریمها و گشوده شدن تنگنای دایره محدود شده روابط بینالمللی ایران باشد که از این فرصت بهویژه در شرایط فعلی نباید غفلت کرد.
انتهای پیام/